502w
سحر@#
(Hi No. 7076279)
دو تا گنجشک بودن...یکی داخل اتاق یکی بیرون پشت شیشه
گنجشک کوچولو از پشت شيشه گفت:
من *هميشه* باهات ميمونم قول ميدم و گنجشک توي اتاق فقط نگاش کرد!
گنجشک کوچولو گفت: من واقعاً *عاشقتم* اما گنجشک توي اتاق باز هم فقط نگاش کرد!
امروز ديدم گنجشک کوچولو پشت شيشه ي اتاقم يخ زده!
اون *هيچ وقت* نفهميد...
گنجشک توي اتاقم *چوبي* بود!
"حکايت بعضي از ماهاست..."
خودمونو نابود ميکنيم واسه *آدماي چوبي!
کسانی که نه ما را می بینند و نه صدامونو ميشنون...