523w
سيدمرتضي
(Hi No. 3299179)
"بابا" جون سلام ؛ "مادر" جون سلامامسال عدد ١٢ برام معني خاصي داره! ١٢ آبان و ١٢ سال فراغ از پدر؛
١٢ آبان ٨١ "بابا" براي هميشه رفت؛
از اون سال و اون شب كذايي باروني كه "بابا" جونم پر كشيد دلتنگي هاي "سيدمرتضي" تمومي نداره؛
امسال اين سالگرد وداع مصادف شده با "تاسوعا" كه متعلق به "قمر منير بني هاشم ابولفضل العباس(ع)" هستش؛
١٢ سال پيش يكي از ستون هاي زندگيمو از دست دادم، باباي گلم جلويه چشمم براي هميشه رفت! وقتي داشتم تنفس مصنوعي بهش ميدادم نوار قلبش صاف شد و تمام!
اما امسال ٢ تا فرق بزرگ داره اين سالگشت تنهايي "سيدمرتضي"؛
يكي اينكه سالگرد بابام كه پيرغلام دستگاه سيدالشهدا(ع) بود تو دهه عزاي پسر فاطمه(س) افتاده و از همه مهمتر مصادف شده با شبي كه منسوب به علمدار كربلا هست؛
اما فرق اصلي اينكه امسال بابام ديگه تنها نيست!
بعد ١١ سال و چند ماه يارش رفت پيشش؛ امسال تو سالگرد "بابا" ديگه "مادر" كنارمون نيست كه حلوا بپزه ببره سر خاك شوهرش؛
امسال دلتنگي بچه ها ٢ برابره؛ سالگرد سال ٩٣ "بابا" ويژه است چون ديگه "سيدمرتضي" و خواهر و برادراش "مادر" هم ندارن و يتيميشون كامل شده؛
"باباي" خوب و عزيزم دلتنگي نبودنت خوب كه نشد هيچي غم رفتن "مامان" هم بهش افزوده شد؛
"بابا" جونم برام دعا كن؛ "مادر" مهربونم برام دعا كن؛
برام دعا كنيد كه زندگي جديدم پر از خوشي و اتفاق هاي خوب باشه و بتونم فرزند صالحي براتون باشم؛
آمين يا رب العالمين
يا حسين(ع)
يا زينب(س)
يا عباس(ع)
"سيدمرتضي"
خزان يكهزار و سيصد نود و سه شمسي
محرم يكهزار و چهارصد سي و شش قمري
1 like