529w
Kimiya
(Hi No. 1842582)
سلام،خیلی سخته با رگ بریده بنویسی،از لکه های خونِ روی کاغذ هم نترسترس نداره که خونِ
امشب هرچی زنگ زدم گوشیتو جواب ندادی میخواستم بگم میخواستم بگم ، یادته اون روزا که تازه آشنا شده بودیم بغلت کردم درگوشِت گفتم
من زود وابسته میشم اگه یه روزی خدای نکرده. . .
حرفمو قط کردی و دست کشیدی رو ابروهام گفتی تا تهش هستم تهِ تهش. . . بعد دوتایی باهم خندیدیم
یادته گفتم یکی قبل تو تو زندگیم بود که همه چیزمو خراب کردو رفت! بازم حرفمو قط کردی با اون چشمایِ نازت بهم چشم غُره رفتی گفتی
اه اه اه بدم میاد همش حرف از جدایی همش حرف از رفتن چیه شیطون چشت یکی دیگرو گرفته ها!؟
بعدش خندیدی ولی میخواستم بگم دیگه طاقت ندارم تورو از دست بدم بری میزنم
قیدِ همچیرو میزنم
آخ دیگه دستم توانِ نوشتن نداره
فقط یه سوال: گفتی تا تهش هستم من الان تَهِ تَهَم کجایییییییییی
تَهِش مرگ شد زندگیه دونفرمون. . .