541w
سرگردون(علیرضا)
(Hi No. 3342223)
تقصیرهر روز از اعتراف یک شب بر می آید آن زمان که قرار باشد دست به دست تک تک اضافه های دنیا،دورِ هم بچرخیم... انقضا خوردنمان را ببینیم و گوشی را........../ قطع کنیم! راه به راه از در بیاییم و برویم وبه هیـــچ کجای بشریت بند نشویم ! بگذریم از همه دین و ایمانمان و اکتفا کنیم به یک خدای پیر که /مدام حسش میکنیم....... دلمان را بسپاریم به دریایی که هنوز باورش نکرده ایم آنقدر که از موج و ساحل / فقط صدایی به یاد داشته باشیم........ نقطه ای شویم / در کور ترین جای عالم بشریت که "منجی" اش خودمان باشیم تا دیگر/ منتظر هیـــــــــــچ "مردِ نورانی" نمانیم که بیاید و نجاتمان دهد آنوقت است که باید باور کنیم "دنیای ما مزرعه آخرت" است! آخرتی که از ترسش خودمان،خودمان را عذاب دهیم.... جان بدهیم در هر حال/ کلافه شویم ،تکرار شویم در هم...........! نمیدانم تقصیر ماست یا شیطان! تقصیر ماست یا "دشـــــمــــــن" ! که از همه زیبایی های دنیا تنها /خون برایمان ماند و درد پریودی که سالهاست آرام نمیگیرد.... شاید اصلا تقصیر هیــــــــــچکس نیست که دنیای ما خلاصه شد به شهری که به جز چند خیابان هیــــــــــچ چشم اندازی ندارد...... که از همه زیبایی ها تجسمی خیال انگیز ماند و ماند و ماند............... نه تقصیر من است نه تو / که خواستن همیشه توانستن نیست