534w
Nima
(Hi No. 2113571)
منو حالا نوازش کن!که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره
که این احساس ِ نيما هست
منو حالا نوازش کن
همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید
به نيماى تو برگردم ..
تو از چشمای من خوندی
که از این زندگی خستم
کنارت اون قدر آرومم
که از مرگ هم نمی ترسم ..
تنم سرده ولی انگار
تو دستای تو آتیشه
خودت ! چشمامو می بندی
و این قصه تموم میشه
هنوزم میشه عاشق بود
تو باشی کار سختی نیست
بدون مرز با من باش ..
اگر چه دیگه وقتی نیست ..
نبینم این دم ِ رفتن
تو چشمات غصه می شینه
همه اشکاتو می بوسم
می دونم قسمتم اینه
بدون مرز با من باش!
من و سنگ ِ داغ پدربزرگ و مادر بزرگ
مرداد ِ گرم ِ چالوس ِ دريا زده ..
1 like