تومرا آزردی که خودم کوچ کنم از شهرت... تو خیالت راحت! میروم از قلبت... میشوم دورترین خاطره در شبهایت... ...
تو به من میخندی! و به خود میگویی: باز می آید و میسوزد از این عشق ولی... برنمیگردم، نه! میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد... عشق زیباست و حرمت دارد
See More
که خودم کوچ کنم از شهرت...
تو خیالت راحت!
میروم از قلبت...
میشوم دورترین خاطره در شبهایت...
... تو به من میخندی!
و به خود میگویی:
باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...
برنمیگردم، نه!
میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد...
عشق زیباست و حرمت دارد See More