536w
من زندگی را نمی فهمم
من خنده های مستانه ی کودکان ِ نوزاد
صدای بامدادی ِ پرندگان
و هیچ صدای شاد دیگری را نمی فهمم
تنها از دنیا عشق را می فهمیدم
عشقی که پیش ِ چشمانم، روی دستانم جان داد و مُرد
و شور ِ زندگی هم با آن مُرد...
من زندگی را نمی فهمم...
---