549w
raha
(Hi No. 3094616)
♥ این روزها سردم... هوا رو به گرمی میرود و من با روزها رو به سردی... روزهایم سرد است... قهقهه هایم مصنوعی شده است... تعجب نکنید...آری من همانم...همان که خنده هایش سر به فلک میکشید... همان که شادیش بی دلیل بود و همیشگی... حال اشک مهمان همیشگی چشمانم شده... این دنیا،آدم هایش... نتوانستند ببینند لحظه های شادم را...خنده هایم... خداوندا این انسان ها را تو آفریده ای؟ اینقدر سنگدل،بی احساس،بی رحم و بی انصاف... آنقدر به خوبی ات ایمان دارم که شک میکنم تو خالق این آدم ها باشی... چه کنم؟با این روزهای سرد چه کنم؟با آدمهایت چه کنم؟ به خدا قسم من زنده ام،نفس میکشم...پشت سر چرا؟ من هستم به خودم بگویید...اعتراضی نمیکنم... چرا با حرف هایتان مرا به آتش میکشید؟ چرا زندگی ام را میگیرید؟ من هم مثل شما حق زندگی دارم... اما...این زندگی و لحظه های سرد و پر از اشک حق من نیست... حق من از زندگی این ها نیست... حال نابودم کردید...دست از سرم بردارید و شادی کنید... خدایا به آدمهایت بگو رهایم کنند...زندگی نمیخواهم... به آنها بگو به هدفشان رسیدند...تنهایم بگذارند... خدای مهربانم با خودت هم حرف دارم... خدایا روزهایم سرد شده است... تنم را هم سرد کن... از نقش بازی کردن خسته شده ام... نقش خوب بودن..شاد بودن... میشنوی؟ خسته...