Avatar
571w
hosein (Hi No. 1566513)
بخز در لاکت ای حیوان ! که سرما
نهانی دستش اندر دست مرگ است
مبادا پوزه ات بیرون بماند
که بیرون برف و باران و تگرگ است
نه قزاقی ، نه بابونه ، نه
پونه
چه خالی مانده سفره ی جو کناران
هنوز ای دوست ، صد فرسنگ باقی ست
ازین بیراهه تا شهر بهاران
مبادا چشم خود برهم گذاری
نه چشم اختر است این ، چشم گرگ است
همه گرگند و بیمار و گرسنه
بزرگ است این غم ، ای کودک ! بزرگ است
ازین سقف سیه دانی چه بارد ؟
خدنگ ظالم
سیراب از زهر
بیا تا زیر سقف می گریزیم
چه در جنگل ، چه در صحرا ، چه در شهر
ز بس باران و برف و باد و کولاک
زمان را با زمین گویی نبرد است
مبادا پوزه ات بیرون بماند
بخز در لاکت ای حیوان ! که سرد است
Tweet
1 like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
8 Comments
Neda :سلام چرادیگه نیستید؟567w
سامر :569w
★۰۰•☆mohsen☆•۰۰★ :570w
Tanha :سلام چرا دیگه مطلب نمی زاری570w
Farshid :571w
تسنیم :571w
Möńã :Postatoon bara man nemiyaD 571w
aziz :571w
Copyright © 2014-2025 Hi Technology, Inc. All rights reserved.Hi for iPhoneHi for AndroidPrivacyTerms