Avatar
567w
Zibatarin Roya (Hi No. 1672124)
Tweet
1 like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
54 Comments
Sami . :564w
Peyman :سلام 565w
@mid :565w
Iraj :باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت....566w
Zibatarin Roya : Farshid566w
Farshid :566w
Zibatarin Roya : Iraj566w
Iraj : Zibatarin Royaبی رحم566w
Zibatarin Roya : Irajمن واسه چي ؟566w
Iraj : Zibatarin Royaشما اشکمو در آوردی 566w
Zibatarin Roya : Irajچرا گريه ميكنين؟566w
Iraj : Zibatarin Roya566w
Zibatarin Roya : Iraj566w
Zibatarin Roya : Arman566w
Iraj :566w
Arman :566w
Iraj : Zibatarin Roya سلام. مرسي566w
Zibatarin Roya : Irajسلام. ممنونم از حضورتون. و ممنونم از متن زيباتون566w
Iraj :دیدی که دردلش اثری از وفا نبود؟؟ دیدی که کرد آنچه به عاشق روا نبود؟ یا با منش نبود وفا، یا که از روز ازل، او را به هیچ روی، نصیب از وفا نبود!!! لیکن چه غم که یار وفا کرد یا نکرد -در درس عشق حرفی از این ماجرا نبود!! ما را بس است، اینکه از یادش نمی بریم.... دیگر چه غم که در غم ما بود یا نبود.....، صد نکته گفتمش بزبان نگه ولی، بامن نگاه او نگاه آشنا نبود....، یک عمر داشتم گله از بخت و عاقبت، دیدم ز چشم یار که حکم قضا نبود، دیدی رفت و گفت در سر تو مهر دیگریست...، ميخواست پا کشد زمن اینش بهانه بود..!!!!!!!!566w
Zibatarin Roya : Iraj566w
See More
Copyright © 2014-2025 Hi Technology, Inc. All rights reserved.Hi for iPhoneHi for AndroidPrivacyTerms