Avatar
573w
Zibatarin Roya (Hi No. 1672124)
Tweet
1 like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
54 Comments
Sami . :571w
Peyman :سلام 572w
@mid :572w
Iraj :باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت....572w
Zibatarin Roya : Farshid573w
Farshid :573w
Zibatarin Roya : Iraj573w
Iraj : Zibatarin Royaبی رحم573w
Zibatarin Roya : Irajمن واسه چي ؟573w
Iraj : Zibatarin Royaشما اشکمو در آوردی 573w
Zibatarin Roya : Irajچرا گريه ميكنين؟573w
Iraj : Zibatarin Roya573w
Zibatarin Roya : Iraj573w
Zibatarin Roya : Arman573w
Iraj :573w
Arman :573w
Iraj : Zibatarin Roya سلام. مرسي573w
Zibatarin Roya : Irajسلام. ممنونم از حضورتون. و ممنونم از متن زيباتون573w
Iraj :دیدی که دردلش اثری از وفا نبود؟؟ دیدی که کرد آنچه به عاشق روا نبود؟ یا با منش نبود وفا، یا که از روز ازل، او را به هیچ روی، نصیب از وفا نبود!!! لیکن چه غم که یار وفا کرد یا نکرد -در درس عشق حرفی از این ماجرا نبود!! ما را بس است، اینکه از یادش نمی بریم.... دیگر چه غم که در غم ما بود یا نبود.....، صد نکته گفتمش بزبان نگه ولی، بامن نگاه او نگاه آشنا نبود....، یک عمر داشتم گله از بخت و عاقبت، دیدم ز چشم یار که حکم قضا نبود، دیدی رفت و گفت در سر تو مهر دیگریست...، ميخواست پا کشد زمن اینش بهانه بود..!!!!!!!!573w
Zibatarin Roya : Iraj573w
See More
Copyright © 2014-2025 Hi Technology, Inc. All rights reserved.Hi for iPhoneHi for AndroidPrivacyTerms