Avatar
589w
Zibatarin Roya (Hi No. 1672124)
Tweet
1 like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
54 Comments
Sami . :587w
Peyman :سلام 587w
@mid :588w
Iraj :باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت....588w
Zibatarin Roya : Farshid588w
Farshid :588w
Zibatarin Roya : Iraj588w
Iraj : Zibatarin Royaبی رحم588w
Zibatarin Roya : Irajمن واسه چي ؟588w
Iraj : Zibatarin Royaشما اشکمو در آوردی 588w
Zibatarin Roya : Irajچرا گريه ميكنين؟588w
Iraj : Zibatarin Roya588w
Zibatarin Roya : Iraj588w
Zibatarin Roya : Arman588w
Iraj :588w
Arman :588w
Iraj : Zibatarin Roya سلام. مرسي588w
Zibatarin Roya : Irajسلام. ممنونم از حضورتون. و ممنونم از متن زيباتون588w
Iraj :دیدی که دردلش اثری از وفا نبود؟؟ دیدی که کرد آنچه به عاشق روا نبود؟ یا با منش نبود وفا، یا که از روز ازل، او را به هیچ روی، نصیب از وفا نبود!!! لیکن چه غم که یار وفا کرد یا نکرد -در درس عشق حرفی از این ماجرا نبود!! ما را بس است، اینکه از یادش نمی بریم.... دیگر چه غم که در غم ما بود یا نبود.....، صد نکته گفتمش بزبان نگه ولی، بامن نگاه او نگاه آشنا نبود....، یک عمر داشتم گله از بخت و عاقبت، دیدم ز چشم یار که حکم قضا نبود، دیدی رفت و گفت در سر تو مهر دیگریست...، ميخواست پا کشد زمن اینش بهانه بود..!!!!!!!!588w
Zibatarin Roya : Iraj588w
See More
Copyright © 2014-2025 Hi Technology, Inc. All rights reserved.Hi for iPhoneHi for AndroidPrivacyTerms