Avatar
586w
Zibatarin Roya (Hi No. 1672124)
Tweet
1 like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
54 Comments
Sami . :583w
Peyman :سلام 584w
@mid :585w
Iraj :باید امشب بروم من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم حرفی از جنس زمان نشنیدم هیچ چشمی عاشقانه به زمین خیره نبود کسی از دیدن یک باغچه مجذوب نشد هیچ کس زاغچه ای را سر یک مزرعه جدی نگرفت....585w
Zibatarin Roya : Farshid585w
Farshid :585w
Zibatarin Roya : Iraj585w
Iraj : Zibatarin Royaبی رحم585w
Zibatarin Roya : Irajمن واسه چي ؟585w
Iraj : Zibatarin Royaشما اشکمو در آوردی 585w
Zibatarin Roya : Irajچرا گريه ميكنين؟585w
Iraj : Zibatarin Roya585w
Zibatarin Roya : Iraj585w
Zibatarin Roya : Arman585w
Iraj :585w
Arman :585w
Iraj : Zibatarin Roya سلام. مرسي585w
Zibatarin Roya : Irajسلام. ممنونم از حضورتون. و ممنونم از متن زيباتون585w
Iraj :دیدی که دردلش اثری از وفا نبود؟؟ دیدی که کرد آنچه به عاشق روا نبود؟ یا با منش نبود وفا، یا که از روز ازل، او را به هیچ روی، نصیب از وفا نبود!!! لیکن چه غم که یار وفا کرد یا نکرد -در درس عشق حرفی از این ماجرا نبود!! ما را بس است، اینکه از یادش نمی بریم.... دیگر چه غم که در غم ما بود یا نبود.....، صد نکته گفتمش بزبان نگه ولی، بامن نگاه او نگاه آشنا نبود....، یک عمر داشتم گله از بخت و عاقبت، دیدم ز چشم یار که حکم قضا نبود، دیدی رفت و گفت در سر تو مهر دیگریست...، ميخواست پا کشد زمن اینش بهانه بود..!!!!!!!!585w
Zibatarin Roya : Iraj585w
See More
Copyright © 2014-2025 Hi Technology, Inc. All rights reserved.Hi for iPhoneHi for AndroidPrivacyTerms