548w
❂๑❂••✧ Թʅɿ ➛(ʘ͜͡ʘ
(Hi No. 1561129)
حتما بخونین این یه داستان کوتاه و خوندنیِ :.
.
.
.
ﭘﺴﺮ : من دیگه نمیتونم با تو دامه بدم!
.
.
ﺩﺧﺘﺮ : ولی من بدون طاقت نمیارم... بفهم!
ﭘﺴﺮ :
دیگه برام مهم نیستی هر کاری که دوس داری بکن!!
.
.
دختره با او حال داغون
گوشیشو نگاه میکنه که عکس عشقش رو صفحشه
گوشیو پرت میکنه
موزیکی که عشقــــش دوست داشت رو گوش میرد
ﺩﻳﮕﻪ
طاقتشو از دست داده بود..
انگار یه قسمت از وجودش کم شده بود
.
نمیتونست بخوابه!
به پسره اس ام اس داد و ...
.
.
.
ادامه این داستان در قسمت بعد...!!!!