549w
"Parisa"
(Hi No. 3025728)
هی بازیگر ! گریه نکن ! ما همهمون مثلِ همیم ! صبحا که از خواب پا میشیم نقاب به صورت میزنیم !
یکی معلم میشه وُ یکی میشه خونهبهدوش !
یکی ترانه ساز میشه ، یکی میشه غزلفروش !
یکی رئیسِ کارخونه ، یکی یه قاتل شرور !
یکی وکیل ، یکی وزیر ، یکی گدا ، یکی سپور !
کهنه نقابِ زندهگی تا شب رو صورتای ماس !
گریههای پُشتِ نقاب مثلِ همیشه بیصداس !
هر کسی هستی یه دفه قَد بکش از پُشتِ نقاب !
از رو نوشته حرف نزن ، رهاشو از پیلهی خواب !
نقشهی یه دریچه رُ رو میلهی قفس بکش !
برای یکبار که شده جای خودت نفس بکش !
کاشکی میشد تو زندهگی ما خودمون باشیمُ بَس !
تنها برای یک نگاه ، حتا برای یک نفس !
تا کی به جای خودِ ما نقابِ ما حرف بزنه ؟
تا کی سکوتُ رَج زدن ، نقشِ نمایشِ منه ؟
آی نمایشنامهنویس ! نقش منُ به من بده !
نقشِ جدالِ آخرِ تن به تنُ به من بده !
میخوام همین ترانه رُ رو صحنه فریاد بزنم !
نقابمُ پاره کنم ، جای خودم داد بزنم !
هر کسی هستی یه دفه قَدبکش از پُشتِ نقاب
از رو نوشته حرف نزن ، رهاشو از پیلة خواب
نقشة یه دریچه رُ رو میلة قفس بکش
برای یک بار که شده جای خودت نفس بکش…
"یغما گلرویی"
36 Comments
@mid :546w