555w
"Parisa"
(Hi No. 3025728)
در فولکور آلمان قصه ای هست که این چنین بیان می شود:مردی صبح از خواب بیدار شد ودید تبرش ناپدید شده,شک کرد که همسایه اش آن را دزدیده باشد,برای همین,
تمام روز او را زیر نظر گرفت,متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد,
مثل یک دزد راه میرود,مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند پچ پچ می کند,
آنقدر از شکش مطمءن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد,لباسش را عوض کند,نزد قاضی برود و شکایت کند!
اما همین که وارد خانه شد تبرش را پیدا کرد,زنش آن را جا به جا کرده بود!
مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را زیر نظر گرفت ودریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود,حرف می زند و رفتار می کند…!