558w
♡♥baran♡♥
(Hi No. 3351460)
بخونید خیلی خیلی قشنگهساعت 11:47 دقیقه نیمه شب بود....شبو تنهایی و یه سکوت آروم و یواش داشت موزیک گوش می داد .....
سیگار برداشت و روشن کرد و رفت کنار پنجره کام گرفت و به آسمون نگاه کرد....یه شب سرد و آروم،پنجره ی نیمه باز،دود سیگار و آهنگی که پر از خاطره بود...سیگارش تموم شد.پنجره رو بست که هوای اتاقش سرد نشه.رفت رو تختش گوشی موبایل رو برداشت.شروع کرد به نوشتن اس ام اس:
salam divoone khabi ya bidar?manke aslan khabam nemibare daram un ahang ghashangaro goosh midam.hamunike hamishe 2taie mikhundimesh.em ¬shab yadet raft sms shab bekheyr bedia...!yeki talabe man.kho0o0o0o0o ¬0o0b bekhabi.bo0o0o0 ¬o0o0o0o0o0SsSsS ¬s eshgham..
مثه همیشه می خواست مسیج رو بفرسته واسه عشقش،ولی یهو یادش اومد که اون 3 روز پیش ازدواج کرده...
چشماش پر اشک شد،بغض کرد...!
گوشی از دستش افتاد... موزیک تموم شد....صورتشو گذاشت رو بالشو بی صدا گریه کرد...
دست خودش نبود...! آخه خیلی وقت با هم بودن و یه دنیا خاطره و روزای تلخ و شیرین که تو چند روز فراموش نمیشه .....!
خیلی سخته، خیلی سخته نازنینم...!
14 Comments
Hamid Reza :Slm 537w
ميگم يه سيگار ديگه روشن كنه بايه اهنگ ذيگه شايد تونست فراموش كنه. تازه بعداين همه زمان تازه يادش افتاده رفيقش سه روزه ازدواج كرده پس معلومه خيلي وابستش نبوده والا ....545w
بهترین مرهم زمانه هرچه بگذره حالت تو بهترمیکنه از اون بهتر یاد خدا وحسی که تکیه به خدا بهت میده.همیشه پایان شب روشناییه,روحت ارام ودل دریایه گذشت باشد روزگار در کمین نارفیقان است با غضب....وای براحوالشان توکه وارسته شدی...556w