Avatar
587w
O.M.I.Đ. (Hi No. 2248825)
سه تا لاکپشت شیرازی تصمیم میگیرن برن یه جنگلی تو شمال چیپس بخورن راه میوفتن بعد از هفت سال میرسن شمال در پاکت باز میکنن می بینن ماست یادشون رفته، به دوستشون میگن تو برگرد بیار!
اونم میگه :خودتون برید!خلاصه سه سال بحث میکنن تا راضی میشه میگه: من برم خداوکیلی نمیخورین؟
دوستاش میگن: نه ناموسا!
بعد لاکپشتِ سوم راه میفته و میره.
هفت سال میگذره نمیاد،چهارده سال میگذره نمیاد، بیست یک سال میگذره نمیاد آخر لاکپشت اولی به دومی میگه:
بیا بخوریم بابا این نیومد.
یهو لاکپشت سومیه از پشت درخت میاد بیرون میاد میگه:
دیدین گفتم کصافطا؟ دیدین گفتم اگه من برم میخورین؟من نمیرم...
Tweet
1 like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
Like
55 Comments
#ghazaal sh :558w
O.M.I.Đ. : .قابل نداشت581w
. :خدایش جالب بود مرسی581w
O.M.I.Đ. : ♡........♥هر وقت خوب شدی بیا583w
♡........♥ :چه جورى مى تونم کپى ش کنم؟583w
O.M.I.Đ. : Ddمرسی583w
Dd :جالب بود!583w
O.M.I.Đ. : ♡♥baran♡♥583w
♡♥baran♡♥ :سه تا لر ميرسن ايستگاه قطاراما قطار حركت كرده بوده دنبالش ميدوند دوتاشون سوار ميشن سومي نميتونه سوار بشه ولي از خنده غش ميكنه ميگن چرا ميخندي ؟ميگه اوناكه سوار شدن اومده بودن بدرقه من !!! )584w
Ali khateri :584w
O.M.I.Đ. : D@r¥@خ584w
D@r¥@ :584w
Azin :وااااااااااای چه اسکلین ایناااااااااا 585w
Turan :585w
A♡E :585w
O.M.I.Đ. : satarدمت گرم داش حمید،یدونه ای585w
O.M.I.Đ. : Melika Maghsudloo...585w
O.M.I.Đ. : -585w
satar :585w
satar :دادا امید اینم یه لایک دیگه585w
See More
Copyright © 2014-2025 Hi Technology, Inc. All rights reserved.Hi for iPhoneHi for AndroidPrivacyTerms