559w
Mohamad Ali
(Hi No. 1586922)
غرورت نمیزاره برگردی ?!میدونم...
جوابمو نمیدی ?!
میدونم ...
محلم نمیزاری ?!
میدونم ...
دستاتو بهم نمیدی ?!
میدونم ...
میرسه اون روزی که میخوای برگردی !!!
تلفن رو برمیداری ..
زنگ میزنی .
بوق ..
بوق ...
بوق....
بر نمیدارم !!
عصبی میشی
فحش میدی ..
باخودت میگی
کلاس گذاشتم ..
روز دوم زنگ میزنی
بوق..
بوق...
بوق....
بر نمیدارم ..
با خودت میگی
غلط بکنم دیگه بهش زنگ بزنم ..
روز سوم
از جلو کوچمون رد میشی ..
میبینی حجله یه بنده خدایی رو زدن سر کوچه
دلت میسوزه ..
میگی بیچاره جوون بود ..
میای نزدیک تر
چقد قیافش اشناست
عه ! اینکه منم
بالاخره برگشتی ?!
ببخشید
نمیتونم جلو پات بلند شم
اخه زیر خاکم ..
دیدی همه چیزم خاک شد ?!
عشقم !
چقد خوشگل شدی !
چه مشکی بهت میاد ..
کاش زود تر میمردم
عه .. گریه نکن دیگه
التماس میکردم ..
میگفتم نرو ..
روزای بعدش
یادته ?!!!
النماس میکردم
برگردی ..!
گریه نکن
اخه نمیتونم اشکاتو ببینم ..
اخه زیر خاکم
اخه نمیتونم بلند شم...
چی دارم میشنوم ...
التماس میکنی برگردم ?
عشقم !
اروم باش
غرورت !
نذاشت که زود تر برگردی...