555w
AVINDAR
(Hi No. 1726687)
هزاران سال است که ما دست آموز گشته ایم و طوطی صفت. انسانیت خود را نمی دانم به چه قیمتی فروخته ایم، اما برای امروز شاید چیزی از آنچه در ازایش گرفتیم باقی نمانده باشد.
به من و تو یاد داده اند هر چیزی نسبی است ؛
دروغ بد است
اما تا وقتیکه نفع من در دروغی بزرگ نباشد.
کشتن انسان ها وحشیگری است.
اگر هموطن و همزبان و همباورهای من کشته شوند.
ظالم باید نابود شود
و تو باید با اون بجنگی تا من بر جای او بنشینم.
فرعون نماد ظلم و خدایی نابجا باید غرق شود
تا بنی اسرائیل این بار خدایی کنند روی زمین و فلسطینیان را به بردگی کشند.
آمریکا مدعی خدایی است و باید نابود شود
چون هیروشیما و ناکازاکی را در چند لحظه خالی از انسان و نابود کرد.
و این بار من بودم که کشته شدم
چند قدم آن طرف تر
جلوی چشمان تو
در یک لحظه؛
آنگاه که داشتم زندگی می کردم در شهر خودم و در کوچه های و خانه هایی که از کودکی روی دیوارشان خط کشیده بودم و یادگاری نوشته بودم.
مرا کشتند و تو حرفی نزدی،
خوشحال شدی که مرا کشتند چون
من کرد بودم
و تو را
فریفته بودند که من سر می بُرَّم
و به ناحق باور کردی
در حالیکه تو برای کشتن من به کردستانم آمده بودی
و به فکرت نرسید که متنفر شوی از ظلم
و دست به تفنگ نبری برای کشتن انسان
و خوشحال نشوی از اینکه حلبچه شهید شود برای من و برای تو باخاک یکسان.
آری
در حلبچه 5500 نفر از من کشته شد
در انفال 180000 نفر از فرزندان من زنده به گور شد
و تو
یک بار مشت بر آسمان نکوبیدی که
مرگ بر ظلم
مرگ بر نسل کشی
مرگ بر دشمنان انسانیت
و من که سیاهپوش کودکان و پدر و مادر و خواهر و برادرانم بودم
یاد گرفتم انتظار لباس عزا پوشیدن تو را بکشم
که شاد باشم
بخندم از ته دل به گریه های تو
تو هیچگاه نفهمیدی درد عمر خاور را
مردی که پس از سال ها انتظار و دعا و ناله به درگاه خدا
آمدن صدای گریه ی کودکی لبخند بر دلش حک می کند.
اما ظالمی قصد کشتن بچه اش را می کند
و در آغوش پدر می کشدش آخر
بازهم نیاموختیم
باز هم بیدار نشدیم
انسانیت به غارت رفته را پاک کردیم از حافظه ی تاریخ
دست آموز و بی فکر و برده سرشت گشته ایم برای هر که ظالم شود
تو به عزای حسین بر سر و سینه ات بزن
من اما می نویسم حضرت معاویه و حضرت یزید
امروز تو خوشحال باش از کشته شدن مردم سوریه به دست بشار اسد و حرب الله
و من شاد از کشتار مردم بحرین بدست آل خلیفه
من و تو باید به جان هم بیفتم تا خونمان جاری شود و بریزد به آسیاب کسی
که نانش مهیا شود با جریان خون من و تو
نفرین بر ظلم در لباس هم من و هم تو
نفرین بر کشتن انسان بدست هم من و هم تو
نفرین بر نسل کشی بخاطر هم من و هم تو
نفرین بر بی اخلاقی از من و هم از تو
زنده باد انسانیت
زنده باد اخلاق
زنده باد کرامت بنی آدم
زنده باد برادری انسان ها
زنده باد من زنده باد تو
زنده باد انسان
9 Comments
Nasser Raad83 :مرگ برظلم مرگ بر مرگ برنسل کشی مرگ برتعصب کورکورانه مرگ برنیونازی دینی مرگ برخود برتربینی وتو کراک کرد تو برادر منه فارسی وتو کرد مردی وتو بازمانده نژاد اریایی و مانو نبی552w
ﺗﻘﺪﯾﻢ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﭘﺎﮎ ﻗﺮﺑﺎﻧﯿﺎﻥ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﻭ ﻭﻃﻨﻢ ﮐﺮﺩﺳﺘﺎﻥ
ﻧﺎﻣە ﺍﯼ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ
ﺷﯿﺮﮐﻮ ﺑﯿﮑﺲ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺣﻠﺒﺠﻪ
ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪﺑﺎﻻﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ
... ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮﮐﺲ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ
ﺩﺭﺧﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ...
ﺩﺭ ﮐُﻨﺠﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﭘﺴﺘﭽﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺒﺮﻡ، ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺗﺎ ﻋﺮﺵ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭ ﺩ .
ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺐ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﭘﻮﺵ ﺷﻌﺮﻡ ﮔﻔﺖ :
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺩ
ﺗﺎ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ....ﺗﺎ ﮐﻬﮑﺸﺎﻧﻬﺎ ...
ﻭﻟﯽ ﻋﻬﺪ ﻧﻤﯽ ﺑﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩ، ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﯿﺮﺩ .
ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ …
ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﺒﻮﻝ، ﺗﻮ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻦ .
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ ...
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ؛ ﻣﻨﺸﯽ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻋﺒﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ
ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺍﺑﻠﻪ ! ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻨﻮﯾﺲ،
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﮐُﺮﺩﯼ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺕ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ.
ﺷﯿﺮﮐﻮ ﺑﯽ ﮐﺲ See More
555wﻧﺎﻣە ﺍﯼ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ
ﺷﯿﺮﮐﻮ ﺑﯿﮑﺲ
ﭘﺲ ﺍﺯ ﮐﺸﺘﺎﺭ ﺣﻠﺒﺠﻪ
ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺑﻠﻨﺪﺑﺎﻻﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﻮﺷﺘﻢ
... ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻫﺮﮐﺲ ﺁﻧﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ
ﺩﺭﺧﺖ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﺮﺩ ...
ﺩﺭ ﮐُﻨﺠﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﺧﺖ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ ﭘﺴﺘﭽﯽ ﮔﻔﺖ :
ﺑﺎﺷﺪ، ﭼﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﺮﺩ؟
ﺍﮔﺮ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻣﻦ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺒﺮﻡ، ﭘﺮﻫﺎﯾﻢ ﺗﻮﺍﻥ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﺗﺎ ﻋﺮﺵ
ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭ ﺩ .
ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﺷﺐ، ﻓﺮﺷﺘﻪ ﺳﯿﺎﻩ ﭘﻮﺵ ﺷﻌﺮﻡ ﮔﻔﺖ :
ﻧﮕﺮﺍﻥ ﻧﺒﺎﺵ ﻣﻦ ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﺮﺩ
ﺗﺎ ﺑﻠﻨﺪﺍﯼ ﺁﺳﻤﺎﻧﻬﺎ ....ﺗﺎ ﮐﻬﮑﺸﺎﻧﻬﺎ ...
ﻭﻟﯽ ﻋﻬﺪ ﻧﻤﯽ ﺑﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩ، ﻧﺎﻣﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺑﮕﯿﺮﺩ .
ﺗﻮ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﯼ ﺑﺰﺭﮒ ﺭﺍ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺑﯿﻨﺪ …
ﮔﻔﺘﻢ : ﻗﺒﻮﻝ، ﺗﻮ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻦ .
ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﻟﻬﺎﻡ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺍﺩﺧﻮﺍﺳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ ...
ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ؛ ﻣﻨﺸﯽ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺩﻓﺘﺮ ﺧﺪﺍ ﮐﻪ ﻋﺒﯿﺪ ﻧﺎﻡ ﺩﺍﺷﺖ
ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺑﻪ ﻋﺮﺑﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ:
ﺍﺑﻠﻪ ! ﻋﺮﺑﯽ ﺑﻨﻮﯾﺲ،
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﮐﺴﯽ ﮐُﺮﺩﯼ ﺑﻠﺪ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﻧﺎﻣﻪ ﺍﺕ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ.
ﺷﯿﺮﮐﻮ ﺑﯽ ﮐﺲ See More