562w
AVINDAR
(Hi No. 1726687)
سلام بربانوی مهربانی ها، وشرم برما که عبوس وکینه توزودستاموزیم. آنچنان که زیرکترها براین عصبیت وکینه ورزیِ تاریخی ما، بساطی ازکاسبی آراسته اند ومارا دستاموزسیاست های کاسبکارانه ی خود کرده اند. من رنج می برم ازگفتن این مهم که: جماعتی ازاسم این بانوی پاکی ها دکانی ازسیاهی وسیاهپوشی ونفرت وعزا وناسزا برساخته اند تا بموازات جاری کردن اشک ازچشم مردم، کیسه ی کینه های خود را ازسکه و اسکناس وبقا پرکنند.نخستین ومحق ترین کسی که باید بخاطررنج ها وآسیب های این بانوی دوست داشتنی قیام می کرد وخونش بجوش می آمد وشمشیردرمیان می نهاد وهمگان را به شیون ونفرین فرا می خواند، همسرش علی (ع) است. اما وی نه تنها به نفرت وانزجاروانتقام وبرپایی مجالس عزا روی نبرد، بل هم با خلیفه ی اول بیعت وهمکاری کرد وهم با خلیفه ی دوم وسوم. همکاری ها ومشاوره هایی که علی با خلیفه ی دوم وسوم داشت، اگرازحافظه ی رنجورما شیعیان گم شده باشد، مگرازحافظه ی نافذِ تاریخ گم می شود؟ ویا مگرمی شود دفاع جانانه ی علی وفرزندانش ازجان عثمان خلیفه ی سوم را به یاد نداشت که همگی درمقابل مهاجمان سینه سپرکردند تا آسیبی به او نرسد؟
مستحق ترین فردی که ازداغ فاطمه وجفای مردم – که اورا ازقدرت برکنارمی خواستند – باید به شیون وعصبیت روی می برد خود علی بود. که درهرکجا بساط ومجلسی می آراست وبه آتش تهییج احساسات مردمِ غافل دامن می زد. اوباید برای رواج نفرتش ازخلفای غاصب تا پایان عمرسیاه می پوشید وپرچم سیاه بربام خانه ی خویش برمی افراخت ودرهرمحفل وهرمجلس با صدای خوشِ خود ضجه وصیحه می زد ونعره برمی کشید و عاطفه ها وخون های مردم را بجوش می آورد.
اگرعلی به نفرت وانزجاروکینه توزی بها می داد، هرگزدراطراف خلفا حضورنمی یافت وبا آنان همکلام نمی شد. چه برسد به این که مثل یک مشاورامین با آنان به مشورت بنشیند وحتی اسم فرزندش را عثمان بگذارد. غمگنانه، ما شیعیان ازچهره ی علی – درنسبت با خلفا – فردِ نقشبازی پرداخته ایم که صورت ظاهرش بگونه ای وباطنش بگونه ای دیگراست. عملش به جوری واندیشه ودرونش بجوری دیگر. عجبا که ما خود را ازعلی فهیم ترودلسوزتریافته ایم وبرای جبران کم کاری های علی دررواج نفرت وناسزا، سراسیمه به میدان آمده ایم وگریبان چاک زده ایم تا هم مظلومیت او را ترمیم کنیم وهم به نیابت ازاو انبانی ازنفرت ها وناسزاهای درسینه مانده اش را برسرحریفانش فروبریزیم.
ما شیعیان، بصورت ظاهرراه ورسم علی را برگزیده ایم اما چرا نگویم که خود ما گسترده ترین تمرّدها وجفاها را به علی واولادعلی روا داشته ایم. بجای مدارا ولبخند وعلم وهوشمندی وادب ومردمداریِ علی، به شمشیراو بسنده کرده ایم. درهمین سی وسه چهارسال انقلاب اسلامی ایران نیز، بیشترین تأسی ما – درروفتن مخالفان – به همان شمشیرخونچکان علی بوده است. بی آنکه به انصاف وعدل ومهروصبوری وکناره گیری ازقدرتِ علی نیم نگاهی انداخته باشیم.
دریک قلم: بزرگان دینی ما اگرکه خود را شیعه ی علی می دانند – که می دانند – باید به همان اندازه که دراین سالها به خشم وعصبیت واحساس وانتقام روی برده اند، به مهرومدارا وعلم وعدالت وکیاست وکناره گیری ازقدرتِ علی نیز گوشه ی چشمی می داشتند. با این همه، معتقدم جفاکاران واقعی نسبت به فاطمه ی عزیز وپدروهمسرو فرزندانش، نه سنّیان ودیگرانِ تاریخ، که خود ما شیعیان هستیم. ما شیعیانی که درهرفرازوفرود تاریخی، بازی خورده ایم. یعنی اجازه داده ایم تا ما را بازی بدهند وما را بجای نشستن درکنارسفره ی عقل وفهم، درکنارسفره ی احساسات کوربنشانند. درکنارهمین سفره ی تاریخی بوده است که ما را ازخرد واندیشه تهی کرده اند وانبانی ازنفرت وناسزا به دوشمان داده اند.