556w
Memol
(Hi No. 1577731)
من زنم بی هیچ آلایشی و بی هیچ آرایشی او خواست که من زن باشم که به دوش بکشم بار تو را که مردی و به رویت نیاورم که از تو قوی ترم من زنم من ناقص العقلم با همین عقل ناقصم از چه ورطه هایی که نجاتت نداده ام و تو عقلت کامل تر از من بود من زنم یاد گرفته ام عاشقت بمانم و همیشه متهم به هرزگی شوم حال آنکه تو بی آنکه عاشقم باشی تظاهر کردی با من خواهی ماند من زنم کوه را حرکت میدهم بدون این که کلمه ای از خستگی و دلسردی به زبان آورم و تو همواره ناراضی و پر سر و صدا سنگریزه ها را جابه جا میکنی چرا که تو نیرومندتری من زنم وقت تولد نوزاد، تلخی بیداری شبها بر بالین فرزندمان،سکوت و صبر در زمان خشم تو مال من لذتهای شبانه، خواب های شیرین و افتخار مردانگی مال تو عادلانه است نه؟ من زنم او خواست که من زن باشم همچنان به تو اعتماد خواهم کرد، عشق خواهم ورزید، به مردانگی ات خواهم بالید، با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد، پشتیبانت خواهم بود و تو مرد بمان این راز که من از تو مرد ترم را به هیچ کس نخواهم گفت...