564w
Baharh
(Hi No. 1866104)
# *ابر و ابریشم و عشق* -هزار و یک اسم داری و من از آن همه اسم, لطیف را دوست تر دارم که یاد ابر و ابریشم و عشق می افتم.
خوب یادم هست ,
از بهشت که آمدم تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم.
بس که لطیف بودم توی مشت دنیا جا نمیشدم..
اما زمین تیره بود..
کدر بود و سفت بود و سخت..
دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش آغشته شد. .
و من هر روز قطره قطره ,تیره تر شدم و ذره ذره سخت تر......من سنگ شدم و سد و دیوار..
دیگر نور از من نمیگذرد..
دیگر آب از من عبور نمیکند..
روح در من روان نیست و جان در من جریان ندارد.
حالا تنها یادگاریم از بهشت و از لطافتش چند قطره اشک است که گوشه ی دلم پنهانش کرده ام.
گریه نمیکنم تا تمام نشود.