557w
SaMi
(Hi No. 2549624)
وسط یه شهر یه چاهی بوده ، می افتادن توش زخم و زیلی میشدن ..میان تو شهرداری یک جلسه برگذار میکنن که واسه این مشکل یک راه حلی پیدا کنن ..
یکی از مهندسا پا میشه میگه ؛ یافتم ، ما یک آمبولانس میذاریم بغل این چاه ، هرکی افتاد توش رو سریع ببره بیمارستان ، ملت همه هورا میکشن ،، آفرین ، ایول ، دمت گرم
یک مهندس دیگه پا میشه میگه ؛ الحق که همتون نفهمید ، آخه اینم شد راه حل ؟
ملت میگن ؛ خب تو میگی چیکار کنیم ؟
یارو میگه ؛ بابا تا اون آمبولانس طرف رو برسونه بیمارستان که بدبخت جون داده ، ما باید یک بیمارستان کنار این چاه بسازیم که همه بهش سریع دسترسی داشته باشن ..
ملت دیگه خیلی حال میکنن ، کف میزنن ، سوت میکشن که ایول بابا تو چه مخی داری ..
یهو یه مهندس دیگه پا میشه میگه ؛ الحق هرچی بهمون میگن حقمونه ، آخه این شد راه حل ؟
این همه خرج کنیم یک بیمارستان بسازیم کنار چاه که چی بشه ؟
مردم تعجب میکنن میگن ؛ خب تو میگی چیکار کنیم ؟
یارو میگه ؛ بابا این که واضحه ، ما این چاه و پر میکنیم !!!!! میریم نزدیک یک بیمارستان یک چاه دیگه میزنیم ..