558w
Mahna
(Hi No. 1551951)
عروسی مان خوب برگزار شد…حالا در خانه خودمان نشسته ایم و این اولین شب آرامش ماست، هنوز لباس عروس و کت شلوار دامادی بر تن مان است، خسته ایم و این شیرین ترین خستگی دنیاست که پس از سال ها به هم رسیده ایم…با همان لباس عروس برمیخیزد و ۲ نخ سیگار میاورد و روی پاهایم مینشیند ، یکی بر لب من و دیگری بر لب او…چشم هایمان میخندد…میدانیم امشب چه خبر است و این هم شیرین ترین سیگار دنیا خواهد شد…چشم در چشم، دست در دست و چند پک عمیق و فضای خانه مه آلود میشود…ناگاه لای انگشتانم داغ میشود و از این رویای شیرین بیرون می آیم…یادم می آید تو سال هاست که رفته ای بی معرفت و من هنوز با هر نخ سیگار غرق رویای تو می شوم!