در عادت ماهیا نه ی زمان از تیک تاک ساعت سرازیر میشود تاریخ و در تو کسی به رنگ مات ایستاده است زنی که اندیشه های عریان را دید میزند اینجا هوا از باران اسیدی باردار است و غباری که بالا میاورد بر پیشانی شهر لطفا مارا بشویید!!! این را کودکی نوشت و فرار کرد!!