573w
حمید
(Hi No. 1535749)
بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود بی تو برای شاعری . واژه خبر نمیشود بغض دوباره دیدنت . از تو به در نمیشود فکر رسیدن به تو . فکر رسیدن به من از تو به خود رسیده ام . این که سفر نمیشود بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود دلم اگر به دست تو . به نیزه ای نشان شود برای زخم نیزه ات . سینه سپر نمیشود صبوری و تحملم . همیشه پشت شیشه ها پنجره جز به بغض تو . ابری و تر نمیشود بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود صبور خوب خانگی . شریک زجه های من خنده خسته بودنم . زنگ خطر نمیشود حادثه یکی شدن . حادثه ای تازه نبود مرد تو جز تو از کسی زیر و زبر نمیشود به فکر سر سپردنم . به اعتماد شانه ات گریه بخشایش من که بی ثمر نمیشود همیشگی ترین من . لاله نازنین من بیا که جز به رنگ تو دگر سحر نمیشود بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود بی همگان به سر شود . بی تو به سر نمیشود داغ تو دارد این دلم . جای دگر نمیشود