577w
mina
(Hi No. 1494204)
هنوز خستهاماز فهمِ حجمِ ثقیل نابهنگامِ تنهاییِ خودم
من تو را بیشمار ... بیشمار ... دوست داشتم
تو اما چیزی بیش از یک تهدید در سر داشتی
رفتن عزیزم تقدیر نبود
... تصمیم بود
فقط درد نیست ...
اعتراف هم هست ...
مشقّت تحملِ نداشتن تو ... برای همیشه
به مضحکه میگیرد هضمِ خفّت آورِ داشتنِ کسی را
که هرگز نبوده است
در هراسِ سکون بعد از تو
سهمی از سقوط میشوم
در سوگِ خودم
دچار یک دقیقه سکوت میشوم
هزار لعنت
هزار لعنت به روزگاری که رفتنِ تو را بر بستر فعل جاری کرد
هزار لعنت به روزگاری که هیچ یقینی برایِ بازگشتی دوباره باقی نگذاشت
فقط درد نیست
... اعتراف هم هست
من ...
من ... هنوز خاطراتم را با غبارش دوست دارم ...