10 Comments
♡زندگی بر اساس سه تا " پ" میچرخه:
پول، پارتی، پیشونی
♡سه تا" خ" را هیچوقت فراموش نکن:
خدا، خوبی، خنده
♡از سه تا " ج" همیشه بترس:
... جهل، جنگ، جفا
♡برای سه تا " و" ارزش قایل باش:
وقت، وفاداری، وجدان
♡تو زندگی عاشق سه تا" ص" باش:
صداقت، صلح، صفا
♡سه تا " الف" را در زندگی از دست نده:
امید، اصالت، ادب
♡سه تا"ش" تو زندگی خیلی تاثیر داره:
شکرخدا، شانس، شهامت
♡ارزوی من برای شما سه تا "سین":
سعادت، سلامت، سربلندی
- رازت را ميان دو نفر نگه دار
(خود و پروردگار )
- ايمانت را با دو چيز قوي گردان
( پروردگار و پيامبر )
- زمان مشكلات با دو چيز از الله
متعال كمك بخواه
( صبر و نماز )
- در امور دنيايت كوشش كن كه
دو نفر از تو راضي باشند ( پدر و مادر )
- از دو چيز هرگز نترس زيرا هر
دو به دست الله متعال است
( روزي و مرگ ).
ایامیدانیدروزجمعه خداوندکریم ادم راافریدوروزجمعه روح ادم راازدنیا گرفت
ایامیدانیدهمه ملآءکه هاازروزجمعه می ترسند
آیامیدانیدکه روزجمعه قبل یابعدازنمازصبحش ویاتاغروب روزجمعه درصوردمیده می شودوهمه میمیرند
ازهمه قشنگتروزیباترآیامیدانیدخداوندمهربان برای زمین حرام کرده جسدانبیای اللهی رافاسدکند
آیامیدانیدروزجمعه بهترین روزسال میباشدحتی بهتراز دوتاعیدهامیدانیدچراچونکه یک زمان کوچکی درآن روزوجودداردکه هردعاع دعاکننده ای به درگاه خداوندعزیز پذیرفته می شود
خیلی جای تعجب داره آیامیدانیدحتی حیوانات ازروز جمعه میترسندوتامی توانندازشهرهادورمی شونداماانسانهابجای عبودیت و بندگی خداوندجمعه هارابرای خوشگذرانی وشرکت درمراسمهای ناشایست وقت گوهربارخودراتلف می کنند
آیامیدانیدهرصلوات برپیامبرص درروزجمعه عرضه می شودوبرآن عزیز
مهربان واجب هست جواب سلام رابدهدوجواب هرسلام کننده رامیدهدبدانیدکه بهترین ذکربعداز سوره کهف روزجمعه صلوات فرستادن میباشد
وآیامیدانیدکه روزجمعه درصوردمیده میشودومردم مانندپروانه های پراکنده شده به سوی محشرگاه روانه می شوند
اینهافقط گزیده هایی ازفضیلتهای جمعه می باشداگرخدارادوست داری منتشرش کن See More
575wپول، پارتی، پیشونی
♡سه تا" خ" را هیچوقت فراموش نکن:
خدا، خوبی، خنده
♡از سه تا " ج" همیشه بترس:
... جهل، جنگ، جفا
♡برای سه تا " و" ارزش قایل باش:
وقت، وفاداری، وجدان
♡تو زندگی عاشق سه تا" ص" باش:
صداقت، صلح، صفا
♡سه تا " الف" را در زندگی از دست نده:
امید، اصالت، ادب
♡سه تا"ش" تو زندگی خیلی تاثیر داره:
شکرخدا، شانس، شهامت
♡ارزوی من برای شما سه تا "سین":
سعادت، سلامت، سربلندی
- رازت را ميان دو نفر نگه دار
(خود و پروردگار )
- ايمانت را با دو چيز قوي گردان
( پروردگار و پيامبر )
- زمان مشكلات با دو چيز از الله
متعال كمك بخواه
( صبر و نماز )
- در امور دنيايت كوشش كن كه
دو نفر از تو راضي باشند ( پدر و مادر )
- از دو چيز هرگز نترس زيرا هر
دو به دست الله متعال است
( روزي و مرگ ).
ایامیدانیدروزجمعه خداوندکریم ادم راافریدوروزجمعه روح ادم راازدنیا گرفت
ایامیدانیدهمه ملآءکه هاازروزجمعه می ترسند
آیامیدانیدکه روزجمعه قبل یابعدازنمازصبحش ویاتاغروب روزجمعه درصوردمیده می شودوهمه میمیرند
ازهمه قشنگتروزیباترآیامیدانیدخداوندمهربان برای زمین حرام کرده جسدانبیای اللهی رافاسدکند
آیامیدانیدروزجمعه بهترین روزسال میباشدحتی بهتراز دوتاعیدهامیدانیدچراچونکه یک زمان کوچکی درآن روزوجودداردکه هردعاع دعاکننده ای به درگاه خداوندعزیز پذیرفته می شود
خیلی جای تعجب داره آیامیدانیدحتی حیوانات ازروز جمعه میترسندوتامی توانندازشهرهادورمی شونداماانسانهابجای عبودیت و بندگی خداوندجمعه هارابرای خوشگذرانی وشرکت درمراسمهای ناشایست وقت گوهربارخودراتلف می کنند
آیامیدانیدهرصلوات برپیامبرص درروزجمعه عرضه می شودوبرآن عزیز
مهربان واجب هست جواب سلام رابدهدوجواب هرسلام کننده رامیدهدبدانیدکه بهترین ذکربعداز سوره کهف روزجمعه صلوات فرستادن میباشد
وآیامیدانیدکه روزجمعه درصوردمیده میشودومردم مانندپروانه های پراکنده شده به سوی محشرگاه روانه می شوند
اینهافقط گزیده هایی ازفضیلتهای جمعه می باشداگرخدارادوست داری منتشرش کن See More
{حکم لمس بدن نامحرم}⚠
=> طبراني در "المعجم الكبير" از معقل ابن يسار رضي الله عنه روايت مي كند كه صلي الله علي ... ه وسلم فرمود: «لأَنْ يُطْعَنَ فِي رَأْسِ أَحَدِكُمْ بِمِخْيَطٍ مِنْ حَدِيدٍ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَمَسَّ امْرَأَةً لا تَحِلُّ لَهُ» صحح ألباني في «الصحيحة» (1/447)
يعني: «اگر در سر يكي از شما ميخي آهنين فرو برده شود، بهتر است از آنكه زني را لمس کنيد كه برايش حلال نيست».
باز طبراني از ابي امامه رضي الله عنه از پيامبر صلي الله عليه وسلم روايت مي كند كه فرمود: «لَان يَزْحَمُ رَجُلٌ خِنْزِيرًا مُتَلَطِّخًا بِطِينٍ، أَوْ حَمْأَةٍ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَزْحَمَ مَنْكِبِهِ مَنْكِبَ امْرَأَةٍ لا تَحِلُّ لَهُ» «الترغيب و الترهيب»3/26(2938).
يعني: «اگر بدن كسي به خوكي كه آغشته به خاك و گل و لجن است بخورد، بهتر از آن است كه شانه اش به شانه زني بخورد كه برايش حلال نيست».
روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود.مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود.آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید. مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند.خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم.خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد.این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردمو به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شنا کرده مرا به بیرون آب دریامی آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم." سلیمان به مورچه گفت : "وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟" مورچه گفت آری او می گوید :ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان باایمانت فراموش نکن.
.
.
.
.
خدایا شکرت.
ما را به خاطر ناشکری هایمان ببخش.تو چه عاشقانه به مخلوقاتت عشق میورزی و ما چگونه ناشکری میکنیم. See More
575w=> طبراني در "المعجم الكبير" از معقل ابن يسار رضي الله عنه روايت مي كند كه صلي الله علي ... ه وسلم فرمود: «لأَنْ يُطْعَنَ فِي رَأْسِ أَحَدِكُمْ بِمِخْيَطٍ مِنْ حَدِيدٍ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَمَسَّ امْرَأَةً لا تَحِلُّ لَهُ» صحح ألباني في «الصحيحة» (1/447)
يعني: «اگر در سر يكي از شما ميخي آهنين فرو برده شود، بهتر است از آنكه زني را لمس کنيد كه برايش حلال نيست».
باز طبراني از ابي امامه رضي الله عنه از پيامبر صلي الله عليه وسلم روايت مي كند كه فرمود: «لَان يَزْحَمُ رَجُلٌ خِنْزِيرًا مُتَلَطِّخًا بِطِينٍ، أَوْ حَمْأَةٍ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَزْحَمَ مَنْكِبِهِ مَنْكِبَ امْرَأَةٍ لا تَحِلُّ لَهُ» «الترغيب و الترهيب»3/26(2938).
يعني: «اگر بدن كسي به خوكي كه آغشته به خاك و گل و لجن است بخورد، بهتر از آن است كه شانه اش به شانه زني بخورد كه برايش حلال نيست».
روزی حضرت سلیمان (ع ) در کنار دریا نشسته بود،نگاهش به مورچه ای افتاد که دانه گندمی را باخود به طرف دریا حمل می کرد. سلیمان (ع) همچنان به او نگاه می کرد که دید او نزدیک آب رسید. در همان لحظه قورباغه ای سرش را از آب دریا بیرون آورد و دهانش را گشود.مورچه به داخل دهان او وارد شد و قورباغه به درون آب رفت. سلیمان مدتی در این مورد به فکر فرو رفت و شگفت زده فکر می کرد.ناگاه دید آن قورباغه سرش را از آب بیرون آورد و دهانش را گشود.آن مورچه آز دهان او بیرون آمد، ولی دانه ی گندم را همراه خود نداشت.سلیمان(ع) آن مورچه را طلبید و سرگذشت او را پرسید. مورچه گفت : ای پیامبر خدا در قعر این دریا سنگی تو خالی وجود دارد و کرمی در درون آن زندگی می کند.خداوند آن را در آنجا آفرید او نمی تواند از آنجا خارج شود و من روزی او را حمل می کنم.خداوند این قورباغه را مامور کرده مرا درون آب دریا به سوی آن کرم حمل کرده و ببرد.این قورباغه مرا به کنار سوراخی که در آن سنگ است می برد و دهانش را به درگاه آن سوراخ می گذارد من از دهان او بیرون آمده و خود را به آن کرم می رسانم و دانه گندم را نزد او می گذارم و سپس باز می گردمو به دهان همان قورباغه که در انتظار من است وارد می شود او در میان آب شنا کرده مرا به بیرون آب دریامی آورد و دهانش را باز می کند و من از دهان او خارج میشوم." سلیمان به مورچه گفت : "وقتی که دانه گندم را برای آن کرم میبری آیا سخنی از او شنیده ای ؟" مورچه گفت آری او می گوید :ای خدایی که رزق و روزی مرا درون این سنگ در قعر این دریا فراموش نمی کنی رحمتت را نسبت به بندگان باایمانت فراموش نکن.
.
.
.
.
خدایا شکرت.
ما را به خاطر ناشکری هایمان ببخش.تو چه عاشقانه به مخلوقاتت عشق میورزی و ما چگونه ناشکری میکنیم. See More
ﻧﺎﻣﻪ ﺯﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﻤﻮﻃﻨﺶ: ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﮔﺬﺷﺘﻢ، ﮔﻔﺘﯽ:" ﻗﯿﻤﺘﺖ ﭼﻨﺪﻩ ﺧﻮﺷﮕﻠﻪ؟" ﺳﻮﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﮔﺬﺷﺘﻢ، ﮔﻔﺘﯽ:" ﺑﺮﻭ ﭘﺸﺖ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻟﺒﺎﺳﺸﻮﯾﯽ ﺑﻨﺸﯿﻦ!" ﺩﺭ ﺻﻒ ﻧﺎﻥ، ﻧﻮﺑﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﭼﻮﻥ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﺻﻒ ﻓﺮﻭﺷﮕﺎﻩ ﻧﻮﺑﺘﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﭼﻮﻥ ﻗﺪﺕ ﺑﻠﻨﺪﺗﺮ ﺑﻮﺩ ﺯﯾﺮﺑﺎﺭﺍﻥ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺑﻮﺩﻡ، ﻣﺮﺍ ﻫﻞ ﺩﺍﺩﯼ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺳﻮﺍﺭ ﺷﺪﯼ ﺩﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺯﺩﯼ ﺗﺎ ﺳﺮ ﻫﺮ ﭘﯿﭻ ﻭﺯﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﯿ
...
ﻨﺪﺍﺯﯼ ﺭﻭﯼ ﻣﻦ ﺩﺭ ﺍﺗﻮﺑﻮﺱ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺍﺏ ﺯﺩﯼ ﺗﺎ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﻧﺸﻮﯼ ﺟﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺗﻌﺎﺭﻑ ﮐﻨﯽ ﺩﺭ ﺳﯿﻨﻤﺎ ﻧﯿﮑﯽ ﮐﺮﯾﻤﯽ ﻣﻮﻗﻊ ﺯﺍﯾﻤﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﮐﺸﯿﺪ ﻭ ﺗﻮ ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﻣﻦ ﺑﻠﻨﺪ ﮔﻔﺘﯽ:"ﺯﻫﺮﻣﺎﺭ!" ﺩﺭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﺩﻋﻮﺍﯾﺖ ﺷﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺎﺳﺰﺍﻫﺎﯾﺖ، ﻓﺤﺶ ﺧﻮﺍﻫﺮ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻮﺩ ﺩﺭ ﭘﺎﺭﮎ، ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺣﻀﻮﺭ ﺗﻮ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺩﺭﺍﺯ ﮐﻨﻢ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺘﻢ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩﯾﻮﻡ ﺑﯿﺎﯾﻢ، ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺷﻌﺎﺭﻫﺎﯼ ﺁﺏ ﻧﮑﺸﯿﺪﻩ ﻣﯿﺪﺍﺩﯼ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﻮﺷﯿﺪﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺩﯾﻨﺖ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﮐﻨﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺗﺎ ﺗﻮ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺷﻮﯼ! ﺗﻮ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﻜﺮﺩﻱ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻲ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﺍﺳﺖ ﻣﻦ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﻜﺮﺩﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﻲ ﺗﺮﺷﻴﺪﻩ ﺍﻡ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺷﺪﯼ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺠﯿﺮ ﺍﻧﺤﺼﺎﺭﻃﻠﺒﯽ ﮐﺸﯿﺪﯼ ﻋﺎﺷﻖ ﮐﻪ ﺷﺪﻡ ﮔﻔﺘﯽ ﻣﺎﺩﺭﺕ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺮﺍ ﺑﭙﺴﻨﺪﺩ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻟﺒﺎﺱ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﺸﻮﯾﻢ ﻭ ﺍﻃﻮ ﺑﺰﻧﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺧﻮﺵ ﺗﯿﭗ ﻣﻦ ﺑﺎﯾﺪ ﻏﺬﺍ ﺑﭙﺰﻡ ﻭ ﺑﻪ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺑﺮﺳﻢ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﮕﻮﯾﻨﺪ ﺁﻗﺎﯼ ﺩﮐﺘﺮ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﭘﻮﺷﮏ ﺑﭽﻪ ﺭﺍ ﻋﻮﺽ ﮐﻦ، ﮔﻔﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﻣﺎﻝ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺳﺖ ﻭﻗﺘﯽ ﺧﻮﺍﺳﺘﯽ ﻃﻼﻗﻢ ﺑﺪﻫﯽ، ﮔﻔﺘﯽ ﺑﭽ ﻣﺎﻝ ﭘﺪﺭ ﺍﺳﺖ. ﺣﺎﻝ ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﺍﻧﮕﯽ ﺳﺖ؟؟؟؟.
See More
575w
ﻗﻠﺐ ﺩﭼﺎﺭ ﺩﻭ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼِ ﺑﺰﺭﮒ ﻣﯽﺷﻮﺩ
ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻋﻼﺝِ ﺁﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺑﯽﺷﮏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ
ﮐﺸﺎﻧﺪ: ﺭﯾﺎ ﻭ ﮐﺒﺮ .
ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺭﯾﺎ }ﺇﻳﺎﻙ ﻧﻌﺒﺪ ﺍﺳﺖ{ ﻭ ﺩﺍﺭﻭﯼ
... ﺗﮑﺒﺮ }ﺇﻳﺎﻙ ﻧﺴﺘﻌﻴﻦ ".{
— ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺑﻦ ﻗﯿﻢ ﺟﻮﺯﯼ, ﻣﺪﺍﺭﺝ
ﺍﻟﺴﺎﻟﮑﯿﻦ: )۱/ ۴۴ (
🌿 بِســـمِ الّلــهِ الرِحمٰــن الرَحِیــم🌿
🌿قبـــــــــــــــــــــــــــــر🌿
🌾القبر روضة من رياض الجنة.
🌾او حفرة من حفر النيران.
🌾قبر يا باغے از باغهاے جنت هست.
🌾يا گودالے از گودالهاے جهنــــم.
🌿قبـــــــــــــــــــــــــــــــر🌿
🌴الموت کاس کل ناس شاربوها.
🌴و القبر باب کل ناس داخلوها.
🌴مرگ کاسه اے هست که همه مردم بایستے از آن بنوشند.
🌴و قبر دروازه اے هست که همه ے مردم بایستے از آن داخل شوند.
🌿 قبـــــــــــــــــــــــــــــــر 🌿
🔗تو اے انسان نمــے دانی در این دنیا
نمے مانـــــے .
🔗تو را آید چنین روزے که اندر گور تو میهمــــانے . See More
575wﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺑﻨﺪﻩ ﺩﺭ ﭘﯽ ﻋﻼﺝِ ﺁﻥ ﻧﺒﺎﺷﺪ،
ﺑﯽﺷﮏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ
ﮐﺸﺎﻧﺪ: ﺭﯾﺎ ﻭ ﮐﺒﺮ .
ﺩﺍﺭﻭﯼ ﺭﯾﺎ }ﺇﻳﺎﻙ ﻧﻌﺒﺪ ﺍﺳﺖ{ ﻭ ﺩﺍﺭﻭﯼ
... ﺗﮑﺒﺮ }ﺇﻳﺎﻙ ﻧﺴﺘﻌﻴﻦ ".{
— ﺍﻣﺎﻡ ﺍﺑﻦ ﻗﯿﻢ ﺟﻮﺯﯼ, ﻣﺪﺍﺭﺝ
ﺍﻟﺴﺎﻟﮑﯿﻦ: )۱/ ۴۴ (
🌿 بِســـمِ الّلــهِ الرِحمٰــن الرَحِیــم🌿
🌿قبـــــــــــــــــــــــــــــر🌿
🌾القبر روضة من رياض الجنة.
🌾او حفرة من حفر النيران.
🌾قبر يا باغے از باغهاے جنت هست.
🌾يا گودالے از گودالهاے جهنــــم.
🌿قبـــــــــــــــــــــــــــــــر🌿
🌴الموت کاس کل ناس شاربوها.
🌴و القبر باب کل ناس داخلوها.
🌴مرگ کاسه اے هست که همه مردم بایستے از آن بنوشند.
🌴و قبر دروازه اے هست که همه ے مردم بایستے از آن داخل شوند.
🌿 قبـــــــــــــــــــــــــــــــر 🌿
🔗تو اے انسان نمــے دانی در این دنیا
نمے مانـــــے .
🔗تو را آید چنین روزے که اندر گور تو میهمــــانے . See More
بیوگرافی دانشگاه سیار جماعت تبلیغ
مولانا محمدالياس در 1335 در پي فوت پدر و برادرش ، مسئوليت مکتب پدرش را در بَستي نظام الدين به عهده گرفت . از اين زمان به بعد او با واقعيتهاي جديدي روبرو شد که تحولاتي اساسي در افکارش ايجاد کرد نظام الدين در ورودي منطقة ميوات قرار داشت و پدر و برادر مولانا الياس به جذب جوانان ميواتي توجه ويژه اي داشتند. اهالي ميوات ، معروف به »قوم ميو «، از ديرباز به اسلام گ ... رويده بودنداما به دليل آميختگي زياد با پيروان آيين هندو فاصلة زيادي با اسلام داشتند و در عمل بيشتر به هندوها شبيه بودند
مولانا الياس از اوضاع نابسامان ميوات آگاهي نسبي داشت ، ولي پس از استقرار در مدرسة پدرش به عمق آن پي برددر ابتدا او نيز معتقد بود که آموزش مسائل ديني به جوانان ميواتي بايد از طريق مدارس ادامه پيدا کند، اما با توجه به گستردگي انحطاط و عقب ماندگي در جامعة ميوات ، تنها يک مدرسه و آن نيز در خارج از ميوات را کافي ندانست و با وجود مشکلات بسيار، در مدت کوتاهي بيش از صد مدرسه در سراسر ميوات تأسيس کرد. چندي بعد با توجه به تجربة گذشته و همچنين عملکرد خود در ميوات ، به اين نتيجه رسيد که اين نظام آموزشي فقط امکان اصلاح و تعليم فردي را فراهم مي سازد، در حالي که وسعت انحطاط و نابساماني ، نيازمند اصلاح و تعليم جمعي است . همچنين پي برد که نظام مدرسه اي رايج ، افرادي را پرورش مي دهد که به اصلاح عمومي توجه ندارند و پس از فراغت از تحصيل معمولاً به دنبال شغلي براي امرار معاش مي روند مولانا الياس تعليم ديني عامه و همچنين پيراستن جامعة اسلامي از بدعتها و عناصر التقاطي را نيازمند حرکتي عمومي مي دانست . او براي ايجاد اين حرکت ، روشي ابداع کرد که در قالب جماعت تبلیغ ظهور يافت (.
اين جماعت در اوضاع آشفتة سياسي و اجتماعي جامعة مسلمانان هند پس از پايان جنگ جهاني اول ظهور کرد. در آن زمان ميان رهبران مذهبي و سياسي مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده اي حفظ منافع مسلمانان را در رويارو نشدن با انگليسيها مي ديدند و برخي طرفدار مبارزه با انگليسيها بودند. گروهي ، هندوها را نيز خطر جدّي براي مسلمانان مي دانستند و عده اي در مبارزه با استعمار انگليس بر همکاري با هندوها تأکيد داشتند
در اين شرايط ، رجال مذهبي و سياسي مختلف براي سامان بخشيدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا الياس نيز دوري از دين را عامل همة بدبختيهاي مسلمانان مي دانست و معتقد بود که بايد تمام توان را براي تبليغ دين به کار بست و تا زماني که دينداري در ميان مسلمانان عموميت پيدا نکند، نبايد هيچگونه فعاليت ديگري ، از جمله فعاليت سياسي ، صورت گيرد او معتقد بود که اصلاح و پيشرفت از طريق به دست گرفتن حکومت ، شيوة پيامبر اسلام نبود، بلکه پيامبر از روش اصلاح فردي استفاده نمود. او نيز همين روش را آموزة بنيادين جماعت تبلیغ قرار داد وي همچنين فعالان جماعت تبلیغ را رسماً از داشتن گرايش فرقه اي برحذر مي داشت . روشي که او براي تبليغ دين ابداع کرد، مبلّغان را موظف مي نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداري کنند و حتي با تحمل توهين و ناسزا کار دعوت و تبليغ خود را ادامه دهند. بدين ترتيب او با تبيين مفهوم و روش خاص تبليغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقيتهاي بسياري به دست آورداو معتقد بود که تبليغ بايد مانند روزگار پيامبر اکرم به صورت فردي باشد و رسانه هاي جديد نبايد در امر تبليغ واسطه قرار گيرند.
مولانا الياس تبليغ اصول اساسي اسلام را در ميان مردم ميوات آغاز نمود و پس از مدتي از ميان همين مردم جماعتهايي تشکيل داد و آنها را در داخل و خارج از ميوات براي تبليغ دين اعزام کرد. در اين کار ابتدا واحدهاي سيارِ حداقل ده نفره سازماندهي مي شد و سپس اين واحدها که »جماعت « ناميده مي شدند، براي تبليغ دين با برنامه اي مشخص به مناطق مختلف اعزام مي شدند هر جماعت پس از رسيدن به مقصد خود، در يکي از مساجد آنجا مستقر مي شد و تبليغ را در قالب برنامه اي ساده آغاز مي کرد. اين برنامه در اين شش اصل خلاصه شد:
شش اصل:
کلمة طيّبه )شهادتين : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه (. طبق اين اصل هر مسلمان بايد بتواند کلمة طيّبه را به عربي درست بخواند و همچنين از معني و مفهوم آن آگاهي پيدا کند و در زندگي عملي خود لوازم آن را رعايت کند
نماز. مسلمان بايد نماز را از هر جنبه بدرستي ياد بگيرد و اين وظيفه را طبق دستور اسلام بجا آورد ،(.
3( علم و ذکر. مسلمان بايد دستورهاي اسلام را فراگيرد. همچنين در زبان او بايد ذکر خدا همواره جاري گردد و بهترين شکل آن اين است که توجه بنده در همه حال به سوي خدا باشد
4( اکرام مسلمان . در اصول شش گانة جماعت تبلیغ ، اين اصل داراي جايگاه ويژه اي است وعلاوه بر زندگي عادي ، رعايت اين اصل در طي مسافرتهاي تبليغي اهميت خاصي دارد. بدين ترتيب که از يک سو احترام و رعايت حقوق هم سفران ، تأثير عميقي بر روي فرد فرد اعضاي جماعت مي گذارد و از سوي ديگر رعايت اين اصل در جريان کار تبليغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهينهاو ناسزاها مي کند. اين اصل داراي جنبة اجتماعي است ، اما پنج اصل ديگر جنبة فردي دارند. از ديدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبليغ اين اصل رعايت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ايجاد شود، ؛،
5( اخلاص نيت )تصحيح نيت (. بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضايت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنيوي پرهيز
6( تفريغ وقت )براي تبليغ (. هر مسلمان بايد قسمتي از وقت خود را براي فراگرفتن احکام دين و آموزش آن به ديگران بگذارد. تبليغ دين از طريق تفريغِ )خالي کردن ( وقت تحقق پيدا مي کند که لازمة آن »خروج « است ، يعني خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در يکي از جماعتها براي تبليغ در ديگر
اين اصول شش گانه معمولاً »تبليغي نصاب « )برنامة آموزشي تبليغ ( نيز ناميده مي شودمنبع اصلي اين اصول کتاب فضائل اعمال نوشتة مولانا محمدزکريا، برادرزاده و داماد مولانا الياس ، است که به زبان اردو نگاشته شده است . بزرگان جماعت تبلیغ به همة فعالان جماعت خواندن اين کتاب را توصيه مي کنند. بعداً مولانا الياس اصل »ترکِ لايعني « را نيز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعاليتهاي بيهوده برحذر مي داشت. بزرگان جماعت بر رعايت نکات ديگري مانند اطاعت از امير جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابيدن تأکيد کرده اند« > (.
پس از درگذشت مولانا الياس ، تنها پسرش مولانا محمديوسف ، امير جماعت گرديد . يوسف خط مشي پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگيري درمورد اين تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربيات وسيعي در زمينة تبليغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود براي گسترش فعاليتهاي تبليغي در شبه قاره و ديگر کشورهاي جهان تلاشهاي جدّي به عمل آوردپس از وفات وي در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امير جماعت شد. با تلاشهاي انعام الحسن، جماعت تبلیغ به جنبشي جهاني تبديل گرديد.بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلي ، اميري براي جماعت تعيين نشد و ادارة امور جماعت به شورايي واگذار گرديد. اعضاي اين شورا مولانا اظهارالحسن )عموي محمد مولانا الياس (، مولانا زبيرالحسن )فرزند انعام الحسن ( و مولانا سعدالحسن )فرزند محمديوسف ( بودند، اما در برخي منابع از مولانا زبيرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امير پيشين ، جماعت ، به عنوان امير جديد جماعت نام برده شده است0(.
يکي از وظايف اصلي مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پيام ، آماده ساختن مخاطبان براي »خروج « است . مدت خروج نسبتاً اختياري است و فرد بنا به امکان مي تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال )چله ( يا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبليغ خروج نمايدخروج را مي توان هستة اصلي جماعت تبلیغ شمرد. همچنين يکي از معيارهاي اصلي ارزيابي کار جماعتها، تعداد افرادي است که به دعوت خروج پاسخ مثبت مي دهندبه عقيدة مولانا الياس ، اين روش تبليغ مبني بر خروج ، زمينه را براي تحمل سختيها و تقويت خصوصيات اخلاقي و روحاني فرد آماده مي کند اين روش در گسترش و تداوم کار جماعت تبلیغ نقش اساسي داشته است(.
جماعت تبلیغ هيچ شرطي براي شرکت فرد در فعاليتهاي جماعت و تبليغ دين قايل نشده اند و افراد عادي نيز مي توانند حتي با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نيست قبل از اعزام ، آموزش خاصي ببينند. تنها شرط شرکت در فعاليتهاي جماعت تبلیغ ، آشنايي با اصول شش گانة آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجيره اي جماعت ، از قبل صورت مي گيرددر انتخاب مخاطب نيز جماعت پايبند به اصول خاصي نيست .برنامه جماعت بابت فعالیت زنان به گونه ای است که اولین بار به مدت 3 روز با محرم خود که می تواند پدر/برادر/شوهر و فرزند که اینها قبلا 4ماه تشکیل جماعت شده باشند در این صورت می تواند با محارم خود تشکیل بشود که این نوع فعالیت زنان به جماعت مستورات معروف می باشد.
ظاهر مبلّغان جماعت را مي توان بدينگونه به تصوير کشيد: لباس بسيار ساده معمولاً با رنگ سفيد، پيراهن بلند و گشاد، شلوار گشادي که لبة آن بالاتر از قوزک پا قرار مي گيرد، سرِ پوشيده با کلاه يا عمامة مخصوص ، ريش بلند و معمولاً سبيلهاي تراشيده ، و حمل لوازم خواب بر روي شانه ها و ساک به دست با ظرفهايي براي غذا خوردن و آشپزي هنگام سفر تبليغي.
برخي اصول که رهبران جماعت بر آن تأکيد دارند، اينهاست : نفي دخالت در سياست ؛ ؛ ديگرسازي انفرادي به روش وعظ ؛ قايل بودن به نقش ايمان ؛ نفي اختلاف بين فرق اسلامي و پرهيز از طرح مسائل تفرقه انگيز؛ آزادي حضور علاقه مندان به برنامه هاي جماعت از کلية فرق اسلامي ؛ احساس تکليف نسبت به سرنوشت کفار؛ پرهيز از تجمل گرايي ؛ نفي استفاده از رسانه ها و وسايل ارتباطي جديد
همیشه از خدا بترس طوری که اگه قرار باشه یه نفر به جهنم بره اون یه نفر شاید تو باشی؛ و هیچ وقت از خدای بزرگ ناامید نباش طوری که اگه قرار باشه یه نفر به بهشت بره شاید اون یه نفر تو باشی.
"ابوبکر صدیق رضی الله عنه" See More
575wمولانا محمدالياس در 1335 در پي فوت پدر و برادرش ، مسئوليت مکتب پدرش را در بَستي نظام الدين به عهده گرفت . از اين زمان به بعد او با واقعيتهاي جديدي روبرو شد که تحولاتي اساسي در افکارش ايجاد کرد نظام الدين در ورودي منطقة ميوات قرار داشت و پدر و برادر مولانا الياس به جذب جوانان ميواتي توجه ويژه اي داشتند. اهالي ميوات ، معروف به »قوم ميو «، از ديرباز به اسلام گ ... رويده بودنداما به دليل آميختگي زياد با پيروان آيين هندو فاصلة زيادي با اسلام داشتند و در عمل بيشتر به هندوها شبيه بودند
مولانا الياس از اوضاع نابسامان ميوات آگاهي نسبي داشت ، ولي پس از استقرار در مدرسة پدرش به عمق آن پي برددر ابتدا او نيز معتقد بود که آموزش مسائل ديني به جوانان ميواتي بايد از طريق مدارس ادامه پيدا کند، اما با توجه به گستردگي انحطاط و عقب ماندگي در جامعة ميوات ، تنها يک مدرسه و آن نيز در خارج از ميوات را کافي ندانست و با وجود مشکلات بسيار، در مدت کوتاهي بيش از صد مدرسه در سراسر ميوات تأسيس کرد. چندي بعد با توجه به تجربة گذشته و همچنين عملکرد خود در ميوات ، به اين نتيجه رسيد که اين نظام آموزشي فقط امکان اصلاح و تعليم فردي را فراهم مي سازد، در حالي که وسعت انحطاط و نابساماني ، نيازمند اصلاح و تعليم جمعي است . همچنين پي برد که نظام مدرسه اي رايج ، افرادي را پرورش مي دهد که به اصلاح عمومي توجه ندارند و پس از فراغت از تحصيل معمولاً به دنبال شغلي براي امرار معاش مي روند مولانا الياس تعليم ديني عامه و همچنين پيراستن جامعة اسلامي از بدعتها و عناصر التقاطي را نيازمند حرکتي عمومي مي دانست . او براي ايجاد اين حرکت ، روشي ابداع کرد که در قالب جماعت تبلیغ ظهور يافت (.
اين جماعت در اوضاع آشفتة سياسي و اجتماعي جامعة مسلمانان هند پس از پايان جنگ جهاني اول ظهور کرد. در آن زمان ميان رهبران مذهبي و سياسي مسلمانان هند تفرقه وجود داشت . عده اي حفظ منافع مسلمانان را در رويارو نشدن با انگليسيها مي ديدند و برخي طرفدار مبارزه با انگليسيها بودند. گروهي ، هندوها را نيز خطر جدّي براي مسلمانان مي دانستند و عده اي در مبارزه با استعمار انگليس بر همکاري با هندوها تأکيد داشتند
در اين شرايط ، رجال مذهبي و سياسي مختلف براي سامان بخشيدن به اوضاع مسلمانان هند تلاش کردند. مولانا الياس نيز دوري از دين را عامل همة بدبختيهاي مسلمانان مي دانست و معتقد بود که بايد تمام توان را براي تبليغ دين به کار بست و تا زماني که دينداري در ميان مسلمانان عموميت پيدا نکند، نبايد هيچگونه فعاليت ديگري ، از جمله فعاليت سياسي ، صورت گيرد او معتقد بود که اصلاح و پيشرفت از طريق به دست گرفتن حکومت ، شيوة پيامبر اسلام نبود، بلکه پيامبر از روش اصلاح فردي استفاده نمود. او نيز همين روش را آموزة بنيادين جماعت تبلیغ قرار داد وي همچنين فعالان جماعت تبلیغ را رسماً از داشتن گرايش فرقه اي برحذر مي داشت . روشي که او براي تبليغ دين ابداع کرد، مبلّغان را موظف مي نمود که از هرگونه مشاجره با مخاطبان خودداري کنند و حتي با تحمل توهين و ناسزا کار دعوت و تبليغ خود را ادامه دهند. بدين ترتيب او با تبيين مفهوم و روش خاص تبليغ ، کار خود را آغاز کرد و موفقيتهاي بسياري به دست آورداو معتقد بود که تبليغ بايد مانند روزگار پيامبر اکرم به صورت فردي باشد و رسانه هاي جديد نبايد در امر تبليغ واسطه قرار گيرند.
مولانا الياس تبليغ اصول اساسي اسلام را در ميان مردم ميوات آغاز نمود و پس از مدتي از ميان همين مردم جماعتهايي تشکيل داد و آنها را در داخل و خارج از ميوات براي تبليغ دين اعزام کرد. در اين کار ابتدا واحدهاي سيارِ حداقل ده نفره سازماندهي مي شد و سپس اين واحدها که »جماعت « ناميده مي شدند، براي تبليغ دين با برنامه اي مشخص به مناطق مختلف اعزام مي شدند هر جماعت پس از رسيدن به مقصد خود، در يکي از مساجد آنجا مستقر مي شد و تبليغ را در قالب برنامه اي ساده آغاز مي کرد. اين برنامه در اين شش اصل خلاصه شد:
شش اصل:
کلمة طيّبه )شهادتين : لااله الااللّه ، محمد رسول اللّه (. طبق اين اصل هر مسلمان بايد بتواند کلمة طيّبه را به عربي درست بخواند و همچنين از معني و مفهوم آن آگاهي پيدا کند و در زندگي عملي خود لوازم آن را رعايت کند
نماز. مسلمان بايد نماز را از هر جنبه بدرستي ياد بگيرد و اين وظيفه را طبق دستور اسلام بجا آورد ،(.
3( علم و ذکر. مسلمان بايد دستورهاي اسلام را فراگيرد. همچنين در زبان او بايد ذکر خدا همواره جاري گردد و بهترين شکل آن اين است که توجه بنده در همه حال به سوي خدا باشد
4( اکرام مسلمان . در اصول شش گانة جماعت تبلیغ ، اين اصل داراي جايگاه ويژه اي است وعلاوه بر زندگي عادي ، رعايت اين اصل در طي مسافرتهاي تبليغي اهميت خاصي دارد. بدين ترتيب که از يک سو احترام و رعايت حقوق هم سفران ، تأثير عميقي بر روي فرد فرد اعضاي جماعت مي گذارد و از سوي ديگر رعايت اين اصل در جريان کار تبليغ ، مبلّغان را ملزم به تحمل توهينهاو ناسزاها مي کند. اين اصل داراي جنبة اجتماعي است ، اما پنج اصل ديگر جنبة فردي دارند. از ديدگاه بزرگان جماعت اگر در امر تبليغ اين اصل رعايت نگردد، ممکن است هزاران فتنه ايجاد شود، ؛،
5( اخلاص نيت )تصحيح نيت (. بر مسلمان فرض است که در انجام هرگونه عمل ، فقط رضايت خداوند را در نظر داشته باشد و از تصور هرگونه سود دنيوي پرهيز
6( تفريغ وقت )براي تبليغ (. هر مسلمان بايد قسمتي از وقت خود را براي فراگرفتن احکام دين و آموزش آن به ديگران بگذارد. تبليغ دين از طريق تفريغِ )خالي کردن ( وقت تحقق پيدا مي کند که لازمة آن »خروج « است ، يعني خارج شدن از خانه و قرار گرفتن در يکي از جماعتها براي تبليغ در ديگر
اين اصول شش گانه معمولاً »تبليغي نصاب « )برنامة آموزشي تبليغ ( نيز ناميده مي شودمنبع اصلي اين اصول کتاب فضائل اعمال نوشتة مولانا محمدزکريا، برادرزاده و داماد مولانا الياس ، است که به زبان اردو نگاشته شده است . بزرگان جماعت تبلیغ به همة فعالان جماعت خواندن اين کتاب را توصيه مي کنند. بعداً مولانا الياس اصل »ترکِ لايعني « را نيز اضافه کرد که فعالان جماعت را از فعاليتهاي بيهوده برحذر مي داشت. بزرگان جماعت بر رعايت نکات ديگري مانند اطاعت از امير جماعت و به جا آوردن آداب سفر و خوردن و خوابيدن تأکيد کرده اند« > (.
پس از درگذشت مولانا الياس ، تنها پسرش مولانا محمديوسف ، امير جماعت گرديد . يوسف خط مشي پدرش را حفظ کرد و توانست جماعت را از موضعگيري درمورد اين تحول مهم دور نگاه دارد. او که در زمان پدرش تجربيات وسيعي در زمينة تبليغ کسب کرده بود، در زمان امارت خود براي گسترش فعاليتهاي تبليغي در شبه قاره و ديگر کشورهاي جهان تلاشهاي جدّي به عمل آوردپس از وفات وي در 1344ش ، مولانا انعام الحسن امير جماعت شد. با تلاشهاي انعام الحسن، جماعت تبلیغ به جنبشي جهاني تبديل گرديد.بود. پس از فوت انعام الحسن در 1374ش در دهلي ، اميري براي جماعت تعيين نشد و ادارة امور جماعت به شورايي واگذار گرديد. اعضاي اين شورا مولانا اظهارالحسن )عموي محمد مولانا الياس (، مولانا زبيرالحسن )فرزند انعام الحسن ( و مولانا سعدالحسن )فرزند محمديوسف ( بودند، اما در برخي منابع از مولانا زبيرالحسن فرزند مولانا انعام الحسن ، امير پيشين ، جماعت ، به عنوان امير جديد جماعت نام برده شده است0(.
يکي از وظايف اصلي مبلّغان جماعت پس از ابلاغ پيام ، آماده ساختن مخاطبان براي »خروج « است . مدت خروج نسبتاً اختياري است و فرد بنا به امکان مي تواند سه روز در هفته ، چهل روز در سال )چله ( يا حداقل چهار ماه در تمام عمر، به منظور تبليغ خروج نمايدخروج را مي توان هستة اصلي جماعت تبلیغ شمرد. همچنين يکي از معيارهاي اصلي ارزيابي کار جماعتها، تعداد افرادي است که به دعوت خروج پاسخ مثبت مي دهندبه عقيدة مولانا الياس ، اين روش تبليغ مبني بر خروج ، زمينه را براي تحمل سختيها و تقويت خصوصيات اخلاقي و روحاني فرد آماده مي کند اين روش در گسترش و تداوم کار جماعت تبلیغ نقش اساسي داشته است(.
جماعت تبلیغ هيچ شرطي براي شرکت فرد در فعاليتهاي جماعت و تبليغ دين قايل نشده اند و افراد عادي نيز مي توانند حتي با دانش اندک مبلّغ شوند و لازم نيست قبل از اعزام ، آموزش خاصي ببينند. تنها شرط شرکت در فعاليتهاي جماعت تبلیغ ، آشنايي با اصول شش گانة آن است که معمولاً با توجه به نظام گسترش زنجيره اي جماعت ، از قبل صورت مي گيرددر انتخاب مخاطب نيز جماعت پايبند به اصول خاصي نيست .برنامه جماعت بابت فعالیت زنان به گونه ای است که اولین بار به مدت 3 روز با محرم خود که می تواند پدر/برادر/شوهر و فرزند که اینها قبلا 4ماه تشکیل جماعت شده باشند در این صورت می تواند با محارم خود تشکیل بشود که این نوع فعالیت زنان به جماعت مستورات معروف می باشد.
ظاهر مبلّغان جماعت را مي توان بدينگونه به تصوير کشيد: لباس بسيار ساده معمولاً با رنگ سفيد، پيراهن بلند و گشاد، شلوار گشادي که لبة آن بالاتر از قوزک پا قرار مي گيرد، سرِ پوشيده با کلاه يا عمامة مخصوص ، ريش بلند و معمولاً سبيلهاي تراشيده ، و حمل لوازم خواب بر روي شانه ها و ساک به دست با ظرفهايي براي غذا خوردن و آشپزي هنگام سفر تبليغي.
برخي اصول که رهبران جماعت بر آن تأکيد دارند، اينهاست : نفي دخالت در سياست ؛ ؛ ديگرسازي انفرادي به روش وعظ ؛ قايل بودن به نقش ايمان ؛ نفي اختلاف بين فرق اسلامي و پرهيز از طرح مسائل تفرقه انگيز؛ آزادي حضور علاقه مندان به برنامه هاي جماعت از کلية فرق اسلامي ؛ احساس تکليف نسبت به سرنوشت کفار؛ پرهيز از تجمل گرايي ؛ نفي استفاده از رسانه ها و وسايل ارتباطي جديد
همیشه از خدا بترس طوری که اگه قرار باشه یه نفر به جهنم بره اون یه نفر شاید تو باشی؛ و هیچ وقت از خدای بزرگ ناامید نباش طوری که اگه قرار باشه یه نفر به بهشت بره شاید اون یه نفر تو باشی.
"ابوبکر صدیق رضی الله عنه" See More
عبد الله بن عمر رضی الله عنهما می گوید: رسول الله صلی الله علیه وسلم شانه ام را گرفت, و فرمود: "كُنْ فِي الدُّنْيَا كَأَنَّكَ غَرِيبٌ أَوْ
...
عَابِرُ سَبِيلٍ". "در دنیا (اینگونه باش) که گویا غریبه, یا رهگذری هستی". و ابن عمر رضی الله عنهما می گفت: "إِذَا أَمْسَيْتَ فَلاَ تَنْتَظِرِ الصَّبَاحَ، وَإِذَا أَصْبَحْتَ فَلاَ تَنْتَظِرِ المَسَاءَ، وَخُذْ مِنْ صِحَّتِكَ لِمَرَضِكَ، وَمِنْ حَيَاتِكَ لِمَوْتِكَ". "چون شب نمودی در انتظار صبح نباش؛ و چون صبح نمودی به انتظار شب نباش, و از سلامتی ات برای (روزهای) بیماری ات, و از زندگی ات برای (پس از) مرگت توشه اندوز". (روایت امام بخاری)
وعن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « كُلُّ سُلامى مِنَ النَّاسِ عَلَيْهِ صَدَقَةٌ كُلَّ يوْمٍ تَطْلُعُ فِيهِ الشَّمْس: تَعْدِلُ بيْن الاثْنَيْنِ صَدقَةٌ ، وَتُعِينُ الرَّجُلَ فِي دَابَّتِهِ فَتحْمِلُهُ عَلَيْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَيْهَا مَتَاعهُ صَدقَةٌ، وَالْكَلِمَةُ الطَّيبةُ صدقَةٌ ، وبكُلِّ خَطْوَةٍ تَمْشِيهَا إِلَى الصَّلاةِ صَدقَةٌ ، وَتُمِيطُ الأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ » متفق عليه.
248- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: بر هر مفصلی و بندی از مردم صدقه لازم است. در هر روزی که آفتاب در آن، طلوع می کند، چون ميان دو کس عدالت می کنی صدقه است، چون مردی و يا کالايش را بر چهارپايش سوار می کنی، صدقه است. سخن نيکو صدقه است، و به هر قدمی که بسوی نماز می گزاری صدقه است، دور کردن اشياء موذی (سنگ و خار و خاشاک و غيره) از راه صدقه است See More
575wوعن أَبي هريرة رضي اللَّه عنه قال: قال رسول اللَّه صَلّى اللهُ عَلَيْهِ وسَلَّم: « كُلُّ سُلامى مِنَ النَّاسِ عَلَيْهِ صَدَقَةٌ كُلَّ يوْمٍ تَطْلُعُ فِيهِ الشَّمْس: تَعْدِلُ بيْن الاثْنَيْنِ صَدقَةٌ ، وَتُعِينُ الرَّجُلَ فِي دَابَّتِهِ فَتحْمِلُهُ عَلَيْهَا، أَوْ تَرْفَعُ لَهُ عَلَيْهَا مَتَاعهُ صَدقَةٌ، وَالْكَلِمَةُ الطَّيبةُ صدقَةٌ ، وبكُلِّ خَطْوَةٍ تَمْشِيهَا إِلَى الصَّلاةِ صَدقَةٌ ، وَتُمِيطُ الأَذَى عَنِ الطَّرِيقِ صَدَقَةٌ » متفق عليه.
248- از ابو هريره رضی الله عنه روايت است که:
رسول الله صلی الله عليه وسلم فرمود: بر هر مفصلی و بندی از مردم صدقه لازم است. در هر روزی که آفتاب در آن، طلوع می کند، چون ميان دو کس عدالت می کنی صدقه است، چون مردی و يا کالايش را بر چهارپايش سوار می کنی، صدقه است. سخن نيکو صدقه است، و به هر قدمی که بسوی نماز می گزاری صدقه است، دور کردن اشياء موذی (سنگ و خار و خاشاک و غيره) از راه صدقه است See More
ديدگاه دانشمندان و متفكران بزرگ جهان درباره موسيقي
موسورسكي
...
«بگوييد بدانم چرا زماني كه با نقاشان و حجاران جوان گفتگو ميكنم ميتوانم به اعماق فكر و انديشه آنان پي ببرم و تمايلات آنان را دريابم و خيلي به ندرت از خود سخن به ميان ميآورند؛ در صورتي كه وقتي با موسيقيدانان هم صحبت ميشوم هرگز يك فكر زنده اظهار نميكنند و فقط از اصول و قواعد و فن و فرمولهاي موسيقي سخن ميرانند.
موسيقي به طوري بر اعصاب مسلط ميشود كه گاهي ميخنداند و گاهي ميگرياند، گاهي اعضاء و جوارح انسان را بدون اختيار به حركت در ميآورد و زماني تهييج عشق و شهوت ميكند، من هيچگاه خود را به دست چيزي نميسپارم كه مرا برده و غلام خود نموده و بر عقل و فكر اعصاب من حكومت نمايد.»
✨موسیقی✨(۲)
ديدگاه دانشمندان و متفكران بزرگ جهان درباره موسيقي
ارسطو
«وقتي زمامداران فرهنگ اجتماع به جاي توجه به اختراعات و اكتشافات و امور صنعتي و ايجاد كار، به وسيله ساز و آواز و موسيقي و عياشي، برنامه اتلاف وقت تعيين نمودند، به دانشمندان و نويسندگان بيدار بگوييد آگهي مرگ فرهنگ و تعليم و تربيت را منتشر نمايند.»
«هر وقت كشوري را ديديد كه از پيشرفتهاي علمي محروم است و به جاي مخترع و مكتشف و صنعتگر، آوازه خوان و موسيقي نواز را هنرمند معرفي مينمايد، بدانيد دستهاي خيانت در فرهنگ آن كار ميكند.»
✨موسیقی✨(۳)
دكتر. ز. هاكوپيان
«موسيقي را جز «بهانه» و وسيلهاي براي خودنمايي خود موسيقي نبايد شمرد و نبايد بيش از اين حد قابل اهميت تلقي كرد.»
كانت فيلسوف مشهور آلماني
موسيقي اگر از همه هنرها مطبوعتر باشد ولي چون به بشر چيزي نميآموزد از تمام هنرها پستتر است.
ولتر نويسنده فرانسوي
«وقتي كه شعر خيلي چرند بود، آن را به صورت آواز و موسيقي در ميآورند.»
✨موسیقی✨(۴)
ديدگاه دانشمندان و متفكران بزرگ جهان درباره موسيقي
مهاتما گاندي رهبر متفكر هند
«براي اينكه به موسيقي غربي آشنا شوم؛ فكر كردم ويولن ياد بگيرم روزي با خود گفتم مرد حسابي، چطور رقص و موسيقي ميتواند ترا جنتلمن سازد؟ تو كه شاگرد مدرسهاي بايد درس بخواني بايستي كاري كني كه شايستگي وكالت در دادگاه داشته باشي و خدمتگزار مردم بشوي، اگر از حيث اخلاق مرد شايستهاي بشوي مردي و در غير اين صورت؛ به دنبال خواهشها برو شخصا نزد معلم موسيقي رفتم و پس از ذكر دلايل خويش خواهش كردم ويولن را به هر قيمت كه ميشود برايم بفروشد. اتفاقا پس از ذكر دلائل خود، معلم موسيقي از اينكه به حقيقت پي برده و درك كردهام راه غلط ميروم؛ شاد شد و مرا به ادامه تحصيل و تغيير كامل برنامه زندگي تشويق كرد و به نظرم اين حماقت و ناداني سه چهار ماهي به طول انجاميده بود.»
✨موسیقی✨(۵)
موسورسكي
موسورسكي، كه خود اطلاعاتي از فن موسيقي داشته ميگويد:
«براي ما نه موسيقي لازم است و نه نقاشي و نه سنگتراشي، شما و امثال شما رياكاران و دروغزنان برويد پي كارتان، ما احتياج به افكار زنده و بيدار داريم.»
دكتر ولف آدلر (استاد دانشگاه كلمبيا)
با اينكه علماي قرن اخير كم و بيش فهميدهاند كه موسيقي بر اعصاب انسان تأثيرات سويي دارد ولي عدهاي از دانشمندان از اهميت آن غافل بودند تا اينكه چند سال قبل دكتر ولف آدلر ثابت كرد كه بهترين و دلكشترين نواهاي موسيقي شومترين آثار را روي سلسله اعصاب انسان ميبخشد مخصوصا اگر هوا گرم باشد، اين تأثير مخرب خيلي بيشتر ميشود و در مناطق حاره چون عربستان و برخي نقاط ايران منتهاي سوء اثر را دارد پروفسور ولف آدلر زيان موسيقي را بيشتر تشريح كرده و مينويسد:
«موسيقي علاوه بر اينكه سلسله اعصاب ما را در اثر جلب دقت غير طبيعي آن سخت خسته ميكند، عمل ارتعاش صوتي كه در موسيقي انجام ميشود توليد عرقي خارج از حد طبيعي در پوست مينمايد كه بسيار زيانبخش است و ممكن است مبدء امراض ديگري قرار گيرد.»
دكتر آدلر زيانهاي بسيار ديگري نيز براي موسيقي يافته كه در رساله مفصلي به شرح آن پرداخته است.
كشفيات طبيب مزبور چنان در امريكا تأثير كرد كه هزاران هزار تن از مردم پيرو او شدند و به دستورش رفتار كرده موسيقي را كنار گذاشتند و حتي لايحه مفصلي تهيه كرده به مجلس سناي آمريكا تقديم داشتند كه براي نجات جامعه و جلوگيري از ضعف اعصاب كه يكي از بدبختيهاي دنياي متمدن امروز است لازم است هر گونه كنسرت عمومي ممنوع گردد.
وقتي كه با ديد موشكافانه بدين موضوع نظر كنيم خواهيم ديد كه تمدن امروز در دنيا حالتي به وجود آورده كه علل آن را جز كمبودها و اختلالات رواني نميتوان دانست بداخلاقيها، شرابخواريها؛ و فحشاء بيشتر عكس العملهاي منفي رواني است و انحطاط اخلاقي شايد نود درصد اثر شوم اين بدبختي است كه علت بزرگ آن را فقط در تعميم موسيقي بايد جستجو كرد زيرا تمدن امروز موسيقي را يكي از ضروريات زندگي جلوه داده؛ غافل از آنكه يكي از بدترين عوامل تخريب جامعهها است. See More