574w
hassan12
(Hi No. 1476287)
نه لبی مانده به بوسه، نه لبی روی لبیمنم و استرس و خاطره هایی عصبی
مثل یک بغض گلوگیر، پُر از لخته ی خون
تف شدم از شب غمگین تو با بی ادبی
خسته از قبل، ولی خسته تر از آینده
تف شدم بر سر سیگاری ِ تو با خنده
دشمنانم وسط ِ کوچه معطّل بودند
و رفیقان که همه بر سر ِ منقل بودند!
آسمان دود، خدا دود، رفیقانم دود
اوّل قصّه یکی بود و یکی باز نبود!😢