mahsa (Hi No. 2069602)
حکایت رفاقت, حکایت سنگهای كنار ساحله اول يكی يكی جمشون ميكنی تو بغلت، بعد یکی یکی پرتشون میکنی تو دریا، اما بعضی وقتا یه سنگای قیمتی گیرت میاد که هیچ وقت نمیتونی پرتشون کنی، تو یکی از اونایی..
  • 4
    Posts
  • 13
    Fans
  • 1
    Following